کتابخانه فارسی
/
ديوان هلالي جغتايي
/
غزل ها
/
شماره ٢٤٢: بخاک من گذري کن، چو در وفاي تو ميرم
شماره ٢٤٢: بخاک من گذري کن، چو در وفاي تو ميرم
بخاک من گذري کن، چو در وفاي تو ميرم
که زنده گردم و بار دگر براي تو ميرم
نهادم از سر خود يک بيک هوي و هوس را
همين بود هوس من که: در هواي تو ميرم
دل از جفاي تو خون شد، روا مدار که عمري
دم از وفا زنم و آخر از جفاي تو ميرم
تويي که: جان جهاني فزايد از لب لعلت
منم که هر نفس از لعل جانفزاي تو ميرم
بحال مرگم و سوي تو آمدن نتوانم
تو بر سرم قدمي نه، که زير پاي تو ميرم
رو، اي رقيب، ز کويش، که ترک جان نتواني
تو جاي خويش بمن ده، که من بجاي تو ميرم
مرا بخواري ازين در مران بسان هلالي
گذار، تا چو سگان بر در سراي تو ميرم
جستجو در مطالب سایت