اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان صائب / غزليات - قسمت ششم

غزليات - قسمت ششم

  • شماره ١: ز راه صلح مهياي جنگ مي آيد
  • شماره ٢: به پرسش من در خون نشسته مي آيد
  • شماره ٣: ز ماه نو سفرم تا خبر نمي آيد
  • شماره ٤: ز دل خيال ميانش بدر نمي آيد
  • شماره ٥: خيال روي تو از دل بدر نمي آيد
  • شماره ٦: خرد به زور مي ناب برنمي آيد
  • شماره ٧: برون ز کيسه ممسک درم نمي آيد
  • شماره ٨: گل از عذار تو چيدن ز من نمي آيد
  • شماره ٩: ز سينه ام نفس خوش برون نمي آيد
  • شماره ١٠: ز گل محافظت رنگ وبو نمي آيد
  • شماره ١١: ز مغز پوچ برون آرزو نمي آيد
  • شماره ١٢: تردد از دل بي آرزو نمي آيد
  • شماره ١٣: مدام چشم تو مست شراب مي بايد
  • شماره ١٤: اسير بند قضا رو گشاده مي بايد
  • شماره ١٥: دو چشم شوخ ترا ديده بان نمي بايد
  • شماره ١٦: زبان شکوه به خشم زمانه افزايد
  • شماره ١٧: ز روي نو خط دلدار جان بياسايد
  • شماره ١٨: دل گرفته کي از لاله زار بگشايد
  • شماره ١٩: دل از مشاهده لاله زار نگشايد
  • شماره ٢٠: شکسته حالي من پيش يار بايد ديد
  • شماره ٢١: برون نرفته ز خود حسن يار نتوان ديد
  • شماره ٢٢: چه شد که دامن يار از کفم رها گرديد
  • شماره ٢٣: خطش دميد وبه عشاق مهربان گرديد
  • شماره ٢٤: رسيد جان به لبم تا به لب شراب رسيد
  • شماره ٢٥: به زلف او دلم از برق گوشواره رسيد
  • شماره ٢٦: بهار مي رسد آماده جنون باشيد
  • شماره ٢٧: خط تو تيغ به رخسار آفتاب کشيد
  • شماره ٢٨: خط عذارتو خورشيد رابه دام کشيد
  • شماره ٢٩: توان به صبر سر سرکشان به دام کشيد
  • شماره ٣٠: کنون که ناخن تدبير من شکسته دميد
  • شماره ٣١: دميد صبح تجلي به جان شتاب کنيد
  • شماره ٣٢: حذر ز فتنه آن چشم نيم باز کنيد
  • شماره ٣٣: که با تو حرف شهيدان عشق مي گويد
  • شماره ٣٤: سيه دلي که ز دوران حضور مي جويد
  • شماره ٣٥: عرق ز شرم تو بر روي آفتاب دويد
  • شماره ٣٦: کجا ز سينه من غم شراب مي شويد
  • شماره ٣٧: اگر چو رشته تن خود به پيچ وتاب دهيد
  • شماره ٣٨: دنبال دل کمند نگاه کسي مباد
  • شماره ٣٩: خط را گذار برلب آن سيمبر فتاد
  • شماره ٤٠: کو سرو قامتي که دل من ز جا برد
  • شماره ٤١: روي تو صبر از دل بيتاب مي برد
  • شماره ٤٢: عاشق ز رفتن دل بيتاب مي برد
  • شماره ٤٣: پيغام بيکسان که به دلدار مي برد
  • شماره ٤٤: از شرم ناله ام که دل از کار مي برد
  • شماره ٤٥: زخمي که ره به لذت ناسور مي برد
  • شماره ٤٦: عشاق را خرام تو از خويش مي برد
  • شماره ٤٧: ديوانه را به دامن صحرا که مي برد
  • شماره ٤٨: هشيار را به مجلس مستان که مي برد
  • شماره ٤٩: مکتوب من به خدمت جانان که مي برد
  • شماره ٥٠: سودا کدورت از ديوانه مي برد
  • شماره ٥١: از بهر دل چه رنج عبث سينه مي برد
  • شماره ٥٢: چشم تو دل به شيوه پنهان نمي برد
  • شماره ٥٣: پروانه اي که گرد تو يک بار مي پرد
  • شماره ٥٤: راهي که مرغ عقل به يک سال مي پرد
  • شماره ٥٥: از چشم ودل کي آن گل سيراب بگذرد
  • شماره ٥٦: از کوچه اي که آن گل بي خار بگذرد
  • شماره ٥٧: زان قامت بلند نظر باز نگذرد
  • شماره ٥٨: آن راکه چشم مست تو بي اختيارکرد
  • شماره ٥٩: پيش نسيم صبح گل آغوش باز کرد
  • شماره ٦٠: تيغ ستم ببين چه به زلف اياز کرد
  • شماره ٦١: مجنون نظر به شوخي چشم غزال کرد
  • شماره ٦٢: داغي که کوه را جگر گرم لاله کرد
  • شماره ٦٣: خرم کسي که قصر اقامت بنا نکرد
  • شماره ٦٤: خوش وقت قطره اي که زدريا سفر نکرد
  • شماره ٦٥: دل آب گشت وتربيت دانه اي نکرد
  • شماره ٦٦: هر کس ز قيد تن دل روشن برآورد
  • شماره ٦٧: روزي که خط سر از لب دلبر برآورد
  • شماره ٦٨: کي غم مرا ز دل مي احمر برآورد
  • شماره ٦٩: روي تو اشک را ز چکيدن برآورد
  • شماره ٧٠: تنها ز باغ خود چمن آرا ثمر خورد
  • شماره ٧١: پوشيده يار اگر نه مي ناب مي خورد
  • شماره ٧٢: کم کم دل مرا غم وانديشه مي خورد
  • شماره ٧٣: حرف درشت بردل بي کينه مي خورد
  • شماره ٧٤: زين نقش نو که روي تو از خط برآب زد
  • شماره ٧٥: لعل تو خنده بر گهر آفتاب زد
  • شماره ٧٦: عاقل ز فکر چون به در کبريا رسد
  • شماره ٧٧: زخم از هنر هميشه به صاحب هنر رسد
  • شماره ٧٨: آيينه کي به چهره شبنم فشان رسد
  • شماره ٧٩: عيسي دمي کجاست به درد سخن رسد
  • شماره ٨٠: عيسي دمي کجاست به درد سخن رسد
  • شماره ٨١: نالان مباد هر که به فرياد من رسد
  • شماره ٨٢: فيضي که سهيل به خاک يمن رسد
  • شماره ٨٣: از گرد راه قاصد مطلوب مي رسد
  • شماره ٨٤: دولت به لعل پاک گهر زود مي رسد
  • شماره ٨٥: دل مي تپد مگر خبر يار مي رسد
  • شماره ٨٦: گردنکشي به سرو سرافراز مي رسد
  • شماره ٨٧: هر ناله کي به خلوت جانانه مي رسد
  • شماره ٨٨: شاهي به نشاه مي احمر نمي رسد
  • شماره ٨٩: از شعر بهره اي به سخنور نمي رسد
  • شماره ٩٠: رهرو ز فکر پوچ به منزل نمي رسد
  • شماره ٩١: هر ساغري به آن لب خندان نمي رسد
  • شماره ٩٢: عمري گذشت ونامه جانان نمي رسد
  • شماره ٩٣: تا گردباد آه به گردون نمي رسد
  • شماره ٩٤: هرگز به چشم شوخي ابرو نمي رسد
  • شماره ٩٥: از خط صفاي روي تو پادر رکاب شد
  • شماره ٩٦: تا ديده محو روي تو شد کامياب شد
  • شماره ٩٧: زين درد بي شمار که دل را نصيب شد
  • شماره ٩٨: تا آفتاب رايت گل آشکار شد
  • شماره ٩٩: تا بهله محرم کمر آن نگار شد
  • شماره ١٠٠: لعل لبش ز سبزه خط دلنواز شد
  • شماره ١٠١: تا چهره تو از مي گلرنگ آل شد
  • شماره ١٠٢: مستانه سرو قامت او در خرام شد
  • شماره ١٠٣: از شب نشين هند دل من سياه شد
  • شماره ١٠٤: انگور ما رسيد و به خم رفت وباده شد
  • شماره ١٠٥: شوق مي از بهار گل اندام تازه شد
  • شماره ١٠٦: پيري که بار عشق به دوش رضاکشد
  • شماره ١٠٧: تا چند دل ترا به هوا وهوس کشد
  • شماره ١٠٨: اشکم به خاک چهره سيلاب مي کشد
  • شماره ١٠٩: کلفت ز چرخ ديده بيدار مي کشد
  • شماره ١١٠: آيينه ام ز روشني آزار مي کشد
  • شماره ١١١: از روي درد هر که ز دل آه مي کشد
  • شماره ١١٢: از هيچ کس سپهر خجالت نمي کشد
  • شماره ١١٣: از سرگذشته سربه گريبان نمي کشد
  • شماره ١١٤: چون غنچه هر که سربه گريبان نمي کشد
  • شماره ١١٥: يک دل ز ناوک مژه او رها نشد
  • شماره ١١٦: خط ترا که ديد که زير و زبر نشد
  • شماره ١١٧: چون چشم خوابناک که شوخي ازو چکد
  • شماره ١١٨: شرم از نگاه آن گل سيراب مي چکد
  • شماره ١١٩: از جلوه تو برگ ز پيوند بگسلد
  • شماره ١٢٠: ساقي به يک پياله که وقت سحر رساند
  • شماره ١٢١: دل را کجا به زلف رسا مي توان رساند
  • شماره ١٢٢: طي شد زمان پيري ودل داغدار ماند
  • شماره ١٢٣: از همت بلند اثر در جهان نماند
  • شماره ١٢٤: نه آسمان سبو کش ميخانه تواند
  • شماره ١٢٥: جمعي که دل به طره طرار بسته اند
  • شماره ١٢٦: خوبان دلم به زلف گرهگير بسته اند
  • شماره ١٢٧: آنان که دل به معني بيگانه بسته اند
  • شماره ١٢٨: مستان چو غنچه بند قبا را نبسته اند
  • شماره ١٢٩: در کوي عشق بر رخ کس در نبسته اند
  • شماره ١٣٠: روي ترا به آتش دلها برشته اند
  • شماره ١٣١: مردان ز جان خويش نه آسان گذشته اند
  • شماره ١٣٢: دلهاکه جا به زلف معنبر گرفته اند
  • شماره ١٣٣: هوش از نظر به نرگس مستم گرفته اند
  • شماره ١٣٤: جمعي که هوش خود به مي ناب داده اند
  • شماره ١٣٥: جمعي که بوسه بر قدم دار داده اند
  • شماره ١٣٦: آنان که دل به عقل خدا دور داده اند
  • شماره ١٣٧: عيش جهان به رند مي آشام داده اند
  • شماره ١٣٨: هرگز عنان رشته به گوهر نداده اند
  • شماره ١٣٩: جمعي که بار درد تو بر دل نهاده اند
  • شماره ١٤٠: جمعي که ره به چشم و دل سير برده اند
  • شماره ١٤١: جمعي که جان به لب گويا سپرده اند
  • شماره ١٤٢: آنان که دل ز کينه سبکبار کرده اند
  • شماره ١٤٣: گر خلق را به حرف دهن باز کرده اند
  • شماره ١٤٤: خال ترا ز ديده تر سبز کرده اند
  • شماره ١٤٥: اين غافلان که جود فراموش کرده اند
  • شماره ١٤٦: جمعي که افسر از خرد خام کرده اند
  • شماره ١٤٧: اين آهوان که گردن دعوي کشيده اند
  • شماره ١٤٨: مردم ز فيض عالم بالا چه ديده اند
  • شماره ١٤٩: گوش از براي نغمه تر آفريده اند
  • شماره ١٥٠: گر يار را غني ز نياز آفريده اند
  • شماره ١٥١: مردان اگر نفس به فراغت کشيده اند
  • شماره ١٥٢: عشاق سر به جيب نه آسان کشيده اند
  • شماره ١٥٣: عشاق دل به ديده روشن کشيده اند
  • شماره ١٥٤: از آفتاب چاشني صبح شد بلند
  • شماره ١٥٥: جمعي که زير خاک دل پاک مي برند
  • شماره ١٥٦: اين غافلان که دست به پيمانه مي برند
  • شماره ١٥٧: قربانيان شکفته به قصاب برخورند
  • شماره ١٥٨: آزادگان کجا غم دستار مي خورند
  • شماره ١٥٩: چون حرف شکوه برق ز تيغ زبان زند
  • شماره ١٦٠: زير سپهر دست دعا موج مي زند
  • شماره ١٦١: داغ از حرارت جگرم داد مي زند
  • شماره ١٦٢: گلزار جوش حسن خداداد مي زند
  • شماره ١٦٣: ابر بهار سينه به گلزار مي زند
  • شماره ١٦٤: عاشق که حرف عشق به اغيار مي زند
  • شماره ١٦٥: فال وصال او دل رنجور مي زند
  • شماره ١٦٦: خط تو راه دين ودل وهوش مي زند
  • شماره ١٦٧: ياقوت با لب تودم از رنگ مي زند
  • شماره ١٦٨: زخم تو تيغ بر جگر ماه مي زند
  • شماره ١٦٩: زينسان که شيشه خنده مستانه مي زند
  • شماره ١٧٠: تا سالکان به آبله پايي نمي رسند
  • شماره ١٧١: جمعي که در لباس مي ناب مي کشند
  • شماره ١٧٢: عاشق کجا به کعبه و دير التجا کند
  • شماره ١٧٣: وقت است نوبهار در عيش وا کند
  • شماره ١٧٤: محبوس آسمان چه پروبال واکند
  • شماره ١٧٥: آنجا که شوق دست حمايت بدر کند
  • شماره ١٧٦: آرام را خرام تو آتش عنان کند
  • شماره ١٧٧: مشکل دل رميده هواي وطن کند
  • شماره ١٧٨: هشيار را خرام تو سر مست مي کند
  • شماره ١٧٩: هربلبلي که زمزمه بنياد مي کند
  • شماره ١٨٠: معشوق کي زاهل هوس ياد مي کند
  • شماره ١٨١: دل را سياه آه غم آلود مي کند
  • شماره ١٨٢: بي حاصلي که تربيت بيد مي کند
  • شماره ١٨٣: مخمور را نگاه توسرشار مي کند
  • شماره ١٨٤: از دور باش کي حذر اغيار مي کند
  • شماره ١٨٥: مست است وخنده بر من مهجور مي کند
  • شماره ١٨٦: پيمانه چاره سر پرشور مي کند
  • شماره ١٨٧: تقدير قطع رشته تدبير مي کند
  • شماره ١٨٨: از آه هر طرف دل ما سير مي کند
  • شماره ١٨٩: عاشق کجا به شکوه دهن باز مي کند
  • شماره ١٩٠: از نسبت عذار تو گل نازمي کند
  • شماره ١٩١: هر غافلي که خنده به آوازمي کند
  • شماره ١٩٢: نازش کسي که بر پدر خويش مي کند
  • شماره ١٩٣: هردم نه بي سبب دل ما رقص مي کند
  • شماره ١٩٤: با مردم آنچه شعله ادراک مي کند
  • شماره ١٩٥: جان رميده جسم گران را چه مي کند
  • شماره ١٩٦: با خاطر گرفته کدورت چه مي کند
  • شماره ١٩٧: حيران عشق او زر وگوهر چه مي کند
  • شماره ١٩٨: از کف عنان گذاشته منزل چه مي کند
  • شماره ١٩٩: تيغ زبان به عاشق حيران چه مي کند
  • شماره ٢٠٠: با عاشقان عداوت گردون چه مي کند
  • شماره ٢٠١: با طفل آنچه جنبش گهواره مي کند
  • شماره ٢٠٢: ريزش چو شيشه هرکه به آوازه مي کند
  • شماره ٢٠٣: دل را نگاه گرم تو ديوانه مي کند
  • شماره ٢٠٤: هر چند يار ما همه جا جلوه مي کند
  • شماره ٢٠٥: عاشق حذر ز آتش سودا نمي کند
  • شماره ٢٠٦: زاهد هواي عالم بالا نمي کند
  • شماره ٢٠٧: عاشق حذر ز ديده اختر نمي کند
  • شماره ٢٠٨: الفت به عاشقان سگ آن کو نمي کند
  • شماره ٢٠٩: آفت ز خودپسند جدايي نمي کند
  • شماره ٢١٠: در موج خيز غم دل آزاد نشکند
  • شماره ٢١١: مهر لب مرا مي منصور نشکند
  • شماره ٢١٢: از پختگي است گر نشد آواز ما بلند
  • شماره ٢١٣: بعد از فنا ز هستي ما شور شد بلند
  • شماره ٢١٤: شد چون هدف سر که درين خاکدان بلند
  • شماره ٢١٥: جمعي که زير تيغ فنا دست وپا زنند
  • شماره ٢١٦: آنها که در چمن قدح مل نمي زنند
  • شماره ٢١٧: اول ثناي عشق فصيحان اداکنند
  • شماره ٢١٨: حاشا که خلق کار براي خدا کنند
  • شماره ٢١٩: گر يوسف مرا به دو عالم بها کنند
  • شماره ٢٢٠: جمعي که قطع راه به مژگان تر کنند
  • شماره ٢٢١: مردان به آب تيغ شهادت وضو کنند
  • شماره ٢٢٢: روزي که زخم کاهکشان را رفوکنند
  • شماره ٢٢٣: گيرم نقاب دور ز سيماي او کنند
  • شماره ٢٢٤: اين ناکسان که فخر به اجداد مي کنند
  • شماره ٢٢٥: مستان که رو در آينه جام مي کنند
  • شماره ٢٢٦: يوسف رخان ز شوق سراغ تومي کنند
  • شماره ٢٢٧: نازک لبان سخن به زبان تو مي کنند
  • شماره ٢٢٨: مردان نظر سياه به دنيا نميکنند
  • شماره ٢٢٩: چشمي کز انتظار سفيدش نمي کنند
  • شماره ٢٣٠: آمد بهار وخلق به گلزار مي روند
  • شماره ٢٣١: کي دلبران زصحبت دل سير مي شوند
  • شماره ٢٣٢: چشم طمع ندوخته حرصم به مال هند
  • شماره ٢٣٣: توفيق درد وداغ به هر دل نمي دهند
  • شماره ٢٣٤: از عيب پاک شو که هنرها همي دهند
  • شماره ٢٣٥: دولت ز دستگيري مردم بپا بود
  • شماره ٢٣٦: دولت ز دستگيري مردم بپابود
  • شماره ٢٣٧: اشکي که گوهرش ز نژاد جگر بود
  • شماره ٢٣٨: از دل هرآنچه خاست دل آن را مکان بود
  • شماره ٢٣٩: آن را که در جگر نفس آتشين بود
  • شماره ٢٤٠: آن راکه زخمي از دم شمشير او بود
  • شماره ٢٤١: غير از دل دو نيم که خندان چوپسته بود
  • شماره ٢٤٢: زين پيشتر متاع سخن رايگان نبود
  • شماره ٢٤٣: بيرون ز خود کسي که پي مدعا رود
  • شماره ٢٤٤: هر کس که در نماز به روي و ريا رود
  • شماره ٢٤٥: هر جا حديث خامه من بر زبان رود
  • شماره ٢٤٦: چون غمزه تو بر سر بيداد مي رود
  • شماره ٢٤٧: زاهد به کعبه با سر و دستار مي رود
  • شماره ٢٤٨: آزاده چون مسيح بر افلاک مي رود
  • شماره ٢٤٩: هوش من از نسيم سحرگاه مي رود
  • شماره ٢٥٠: مي در پياله کن که گل و لاله مي رود
  • شماره ٢٥١: کي ياد زلفش از دل بي کينه مي رود
  • شماره ٢٥٢: يک شب نمي رود که دل از جا نمي رود
  • شماره ٢٥٣: رفتي و خط و خال تو از دل نمي رود
  • شماره ٢٥٤: حکم خرد به مردم مجنون نمي رود
  • شماره ٢٥٥: طغيان نفس بيش به وقت غنا شود
  • شماره ٢٥٦: چيني اگر ز سنبل زلف تو وا شود
  • شماره ٢٥٧: در گلشني که بند قباي تو وا شود
  • شماره ٢٥٨: از خط فروغ روي تو پنهان کجا شود
  • شماره ٢٥٩: آلوده دردمند به درمان چرا شود
  • شماره ٢٦٠: دل از هجوم نشتر آزار وا شود
  • شماره ٢٦١: آنجا که خنده لعل ترا پرده در شود
  • شماره ٢٦٢: دل چون کمال يافت سخن مختصر شود
  • شماره ٢٦٣: از نور وحدت آن که دلش بهره ور شود
  • شماره ٢٦٤: پهلوي چرب، دشمن روشن گهر شود
  • شماره ٢٦٥: از آه دل سرآمد ارباب غم شود
  • شماره ٢٦٦: در هر دلي که ريشه غم زعفران شود
  • شماره ٢٦٧: وقت است از شکوفه چمن سيمتن شود
  • شماره ٢٦٨: خلوت ز گفتگوي دو تن انجمن شود
  • شماره ٢٦٩: آن آفتاب رو چو خريدار من شود
  • شماره ٢٧٠: جوش درون کم از دو سه تبخال چون شود
  • شماره ٢٧١: سرو اين چنين ز شرم تو گر آب مي شود
  • شماره ٢٧٢: از روي آتشين تو دل آب مي شود
  • شماره ٢٧٣: از مي چو آن غزال، سيه مست مي شود
  • شماره ٢٧٤: از ترکتاز غم دل من شاد مي شود
  • شماره ٢٧٥: لعل تو چون به خنده گهربار مي شود
  • شماره ٢٧٦: گفتار صدق، مايه آزار مي شود
  • شماره ٢٧٧: دل روشن از رياضت بسيار مي شود
  • شماره ٢٧٨: از ياد وصل، ديده من سير مي شود
  • شماره ٢٧٩: جان از وداع سبکتاز مي شود
  • شماره ٢٨٠: در شوره زار دانه اگر سبز مي شود
  • شماره ٢٨١: دل بي غبار از لب خاموش مي شود
  • شماره ٢٨٢: رخسار او ز مي چو عرقناک مي شود
  • شماره ٢٨٣: از جلوه تو سنگ سبکبال مي شود
  • شماره ٢٨٤: روشن دلم ز باده گلفام مي شود
  • شماره ٢٨٥: دستي ز روي لطف برآري چه مي شود؟
  • شماره ٢٨٦: از خط نگاه پردگي ديده مي شود
  • شماره ٢٨٧: از حسن نوخطان دل ما تازه مي شود
  • شماره ٢٨٨: دل کي تهي ز خنده طفلانه مي شود
  • شماره ٢٨٩: بي روي دل گره ز زبان وا نمي شود
  • شماره ٢٩٠: تا غنچه شکايت من وا نمي شود
  • شماره ٢٩١: تسکين دل به شور محبت نمي شود
  • شماره ٢٩٢: دل ساده در قلمرو صورت نمي شود
  • شماره ٢٩٣: پايندگي به زور ميسر نمي شود
  • شماره ٢٩٤: بي صحبت تو عيش ميسر نمي شود
  • شماره ٢٩٥: هر رهروي دچار به منزل نمي شود
  • شماره ٢٩٦: آزاده رو مقيد عالم نمي شود
  • شماره ٢٩٧: در کوي عشق درد وبلا کم نمي شود
  • شماره ٢٩٨: از خط گرفته آن مه تابان نمي شود
  • شماره ٢٩٩: مژگان ز موج اشک گريزان نمي شود
  • شماره ٣٠٠: سير از رخ تو ديده به ديدن نمي شود
  • شماره ٣٠١: يک بار رو به اهل وفا مي توان نمود
  • شماره ٣٠٢: هر بلبلي که بوي گل از خار نشنود
  • شماره ٣٠٣: برقم ز خرمن از دل بيتاب مي جهد
  • شماره ٣٠٤: عشق غيور تن به نصيحت کجا دهد
  • شماره ٣٠٥: در دل کسي که راه هوا وهوس دهد
  • شماره ٣٠٦: گل داده هرزه نالي چمن دهد
  • شماره ٣٠٧: شوخي که عرض حسن به اغيار مي دهد
  • شماره ٣٠٨: در پرده غنچه برگ سفر ساز مي دهد
  • شماره ٣٠٩: هر کس سخن به دشمن انصاف مي دهد
  • شماره ٣١٠: مجنون عنان به مردم عاقل نمي دهد
  • شماره ٣١١: خالش خبر ز سر دهانم نمي دهد
  • شماره ٣١٢: آن را که عشق بخت جواني نمي دهد
  • شماره ٣١٣: نتوان ز عندليب نسيمي به جان خريد
  • شماره ٣١٤: از ناله عندليب به برگ ونوارسيد
  • شماره ٣١٥: بي خواست حرف تلخي ازان نوش لب رسيد
  • شماره ٣١٦: از پيچ وتاب عمردرازم بسر رسيد
  • شماره ٣١٧: تا بوسه اي به من ز لب دلستان رسيد
  • شماره ٣١٨: پيرانه سر هماي سعادت به من رسيد
  • شماره ٣١٩: از بحر فيض قسمت ديگر به من رسيد
  • شماره ٣٢٠: از نغمه پرده مطرب دستانسرا کشيد
  • شماره ٣٢١: صبح شکوفه از افق شاخ سر کشيد
  • شماره ٣٢٢: با عشق انتقام توان ز آسمان کشيد
  • شماره ٣٢٣: بر ياد عشق بار هوس مي توان کشيد
  • شماره ٣٢٤: هر کس نوايي از من آتش زبان شنيد
  • شماره ٣٢٥: از زير خاک ناله مامي توان شنيد
  • شماره ٣٢٦: تا کي درين جهان مکرر به سر کنيد
  • شماره ٣٢٧: هر پرده که از چهره مقصود برافتاد
  • شماره ٣٢٨: در مشرب من صبح چه گويم چه اثر داد
  • شماره ٣٢٩: تا روشني صدق به دل يار نگردد
  • شماره ٣٣٠: چشمي که مقيد به نظر باز نگردد
  • شماره ٣٣١: بي ابر گهربار چمن شسته نگردد
  • شماره ٣٣٢: در سينه نهان گريه مستانه نگردد
  • شماره ٣٣٣: کي دست کرم خواجه ز امساک برآرد
  • شماره ٣٣٤: کو عشق که دودم ز دل تنگ برآرد
  • شماره ٣٣٥: هر لحظه ترا حسن به صد رنگ برآرد
  • شماره ٣٣٦: آن کس که تمناي برو دوش تو دارد
  • شماره ٣٣٧: از گردش افلاک کجا دل گله دارد
  • شماره ٣٣٨: از گرمروان خار مغيلان گله دارد
  • شماره ٣٣٩: از گرمي اشکم صف مژگان گله دارد
  • شماره ٣٤٠: انديشه ز کلفت دل بيتاب ندارد
  • شماره ٣٤١: سيري ز تپيدن دل بيتاب ندارد
  • شماره ٣٤٢: طفل است وغم ناله ما هيچ ندارد
  • شماره ٣٤٣: آزاده ما برگ سفر هيچ ندارد
  • شماره ٣٤٤: از تفرقه پروا دل آزاد ندارد
  • شماره ٣٤٥: تر دامنيم آه غم آلود ندارد
  • شماره ٣٤٦: دل طاقت حيراني ديدار ندارد
  • شماره ٣٤٧: جوياي تو با کعبه گل کار ندارد
  • شماره ٣٤٨: پرواي خط آن غنچه مستور ندارد
  • شماره ٣٤٩: هر شيشه دلي حوصله شور ندارد
  • شماره ٣٥٠: دل بردن ما اينهمه تدبير ندارد
  • شماره ٣٥١: دل راه در آن زلف گرهگير ندارد
  • شماره ٣٥٢: چشم تو که پرواي نظر باز ندارد
  • شماره ٣٥٣: صبح ازل اين طرف بنا گوش ندارد
  • شماره ٣٥٤: بيگانه معني لب خاموش ندارد
  • شماره ٣٥٥: از تلخي مي ساغر ما باک ندارد
  • شماره ٣٥٦: آن سنگدل از شکوه ما باک ندارد
  • شماره ٣٥٧: زهرازقدح صافدلان رنگ ندارد
  • شماره ٣٥٨: پرواي خط آن عارض گلفام ندارد
  • شماره ٣٥٩: در سينه عشاق هوس راه ندارد
  • شماره ٣٦٠: بي روي تو دل روي به آيينه گذارد
  • شماره ٣٦١: نتوان به فلک شکوه ز بيداد قضا برد
  • شماره ٣٦٢: تنها نه صفا خط ز لب لعل بتان برد
  • شماره ٣٦٣: آن شوخ چه گويم که دل از دست چسان برد
  • شماره ٣٦٤: از خال توان راه به آن کنج دهان برد
  • شماره ٣٦٥: آسايش تن غافلم از ياد خداکرد
  • شماره ٣٦٦: ساقي دهن شيشه ما باز به لب کرد
  • شماره ٣٦٧: از بس عرق از چهره گلفام تو گل کرد
  • شماره ٣٦٨: خط از لب لعل گهرافشان تو گل کرد
  • شماره ٣٦٩: رخسار جهانسوز تو بي پا و سرم کرد
  • شماره ٣٧٠: رخسار ترا خط نتوانست نهان کرد
  • شماره ٣٧١: دل را چه خيال است به مي شاد توان کرد
  • شماره ٣٧٢: دل چون تهي از دردوغم يار توان کرد
  • شماره ٣٧٣: از مستي چشم تو چه تقرير توان کرد
  • شماره ٣٧٤: شوريده تر از سيل بهارم چه توان کرد
  • شماره ٣٧٥: جاني که سر از روزن فتراک برآورد
  • شماره ٣٧٦: چون پسته زبان در دهنم زنگ برآورد
  • شماره ٣٧٧: از طوطي من روي سخن رنگ برآورد
  • شماره ٣٧٨: گر غير مرا از تو به نيرنگ برآورد
  • شماره ٣٧٩: جان در بدن خاکي ما زنگ برآورد
  • شماره ٣٨٠: نظاره خط توام از خال برآورد
  • شماره ٣٨١: دل سخت چو گرديد نصيحت نپذيرد
  • شماره ٣٨٢: گل مرتبه عارض جانانه نگيرد
  • شماره ٣٨٣: سرگرم تو با کشمکش دار نسازد
  • شماره ٣٨٤: از عود دل گرم من اخگربگريزد
  • شماره ٣٨٥: روزي که مرا موج نفس دام سخن شد
  • شماره ٣٨٦: از حسن غريب تو جهان صبح وطن شد
  • شماره ٣٨٧: تيغ تو مي وساقي وپيمانه من شد
  • شماره ٣٨٨: يوسف شود آن کس که خريدار تو باشد
  • شماره ٣٨٩: در راه توهر کس دل ودين باخته باشد
  • شماره ٣٩٠: عاشق غم اسباب چرا داشته باشد
  • شماره ٣٩١: چشم تو ز دلها چه خبر داشته باشد
  • شماره ٣٩٢: اين اشک جگرگون چه اثرداشته باشد
  • شماره ٣٩٣: انديشه چرا عشق ز کس داشته باشد
  • شماره ٣٩٤: زان سفله حذرکن که توانگرشده باشد
  • شماره ٣٩٥: شرمي که بود ساخته مطلوب نباشد
  • شماره ٣٩٦: با کعبه پرستار ترا کار نباشد
  • شماره ٣٩٧: تا چنددلت برمن مهجور نبخشد
  • شماره ٣٩٨: زخمي که ز تيغ تو مرا برسپرآمد
  • شماره ٣٩٩: تا خنده ازان غنچه مستور برآمد
  • شماره ٤٠٠: آن آفت جان بر سر انصاف نيامد
  • شماره ٤٠١: کيفيت مي زاهد فرزانه نداند
  • شماره ٤٠٢: فيض دم صبح از لب خندان تو يابند
  • شماره ٤٠٣: در خويش چو گردون نکني تا سفري چند
  • شماره ٤٠٤: جمعي که درانديشه آن چشم خمارند
  • شماره ٤٠٥: خوش وقت گروهي که در انديشه يارند
  • شماره ٤٠٦: داغي که مرا بر دل ديوانه گذارند
  • شماره ٤٠٧: خون بهتر ازان مي که چشيدن نگذارند
  • شماره ٤٠٨: هر نقطه کز اين دايره بيکار شمارند
  • شماره ٤٠٩: حکم است که کار شب آدينه بسازند
  • شماره ٤١٠: از دشت به حي مردم ديوانه نسازند
  • شماره ٤١١: از دست رود خامه چو نام تو نويسند
  • شماره ٤١٢: در کوي خرابات گروهي که خموشند
  • شماره ٤١٣: آنها که به فردوس رخ يار فروشند
  • شماره ٤١٤: تا حسن گلو سوز تو در جان شرر افکند
  • شماره ٤١٥: غفلت زدگان ديده بيدار ندانند
  • شماره ٤١٦: آنها که نظرباز به نو خط پسرانند
  • شماره ٤١٧: چون شبنم مي بر رخ جانان بنشيند
  • شماره ٤١٨: سوز دل عاشق ز تماشا ننشيند
  • شماره ٤١٩: در کودکي از جبهه من عشق عيان بود
  • شماره ٤٢٠: در زير فلک چند خردمند توان بود
  • شماره ٤٢١: تامنزل من باديه بيخبري بود
  • شماره ٤٢٢: گر يار ز احوال من آگاه نمي بود
  • شماره ٤٢٣: با روي تو آيينه روشن چه نمايد
  • شماره ٤٢٤: داغ از جگر سوختگان دير برآيد
  • شماره ٤٢٥: سرمست چو آن شاخ گل از باغ برآيد
  • شماره ٤٢٦: آن خرمن گل چون ز در باغ درآيد
  • شماره ٤٢٧: خطي که ازان چهره روشن بدر آيد
  • شماره ٤٢٨: آه از دل جوياي تو بيتاب برآيد
  • شماره ٤٢٩: حرفي که ازان لعل گهربار برآيد
  • شماره ٤٣٠: تدبير محال است به تقدير برآيد
  • شماره ٤٣١: حسني که به نور نظر پاک برآيد
  • شماره ٤٣٢: کي پيچ وخم از طبع هوسناک برآيد
  • شماره ٤٣٣: آهي که ز دلهاي هوسناک برآيد
  • شماره ٤٣٤: آن روز ز دل شهپر اقبال برآيد
  • شماره ٤٣٥: گر چشم تر از پوست چو بادام برآيد
  • شماره ٤٣٦: خوب است که بي رنج طلب کام برآيد
  • شماره ٤٣٧: حاشا که زعاشق سخن کام برآيد
  • شماره ٤٣٨: بيخواست ز دل ناله جانکاه برآيد
  • شماره ٤٣٩: لعل از جگر سنگ گر از تيشه برآيد
  • شماره ٤٤٠: هويي که مرا از دل ديوانه برآيد
  • شماره ٤٤١: خورشيد اگر از چشم کسان آب گشايد
  • شماره ٤٤٢: مشکل که دل از ناله و فرياد گشايد
  • شماره ٤٤٣: از سير چمن کي دل افگار گشايد
  • شماره ٤٤٤: با تنگدلي از لب خندان چه گشايد
  • شماره ٤٤٥: يک شعله شوخ است که ديدار نمايد
  • شماره ٤٤٦: غفلت چه اثر در دل هشيارنمايد
  • شماره ٤٤٧: با روي تو خورشيد درخشان چه نمايد
  • شماره ٤٤٨: با روي تو صبر از دل بيتاب نيايد
  • شماره ٤٤٩: صحبت به حريفان سيه کار مداريد
  • شماره ٤٥٠: از قيد فلک برزده دامن بگريزيد
  • شماره ٤٥١: فارغ بود از افسر زرين سر خورشيد
  • شماره ٤٥٢: طوفان گل و جوش بهارست ببينيد
  • شماره ٤٥٣: خشت از سرخم پنبه ز مينا برباييد
  • شماره ٤٥٤: خال از دميدن خط بي انتظارم گردد
  • شماره ٤٥٥: شب زنده دار را دل روشن چو ماه گردد
  • شماره ٤٥٦: خط سيه مبادا زان خال سربرآرد
  • شماره ٤٥٧: شرم وحجاب مارا در پيچ وتاب دارد
  • شماره ٤٥٨: از حلقه هاي زنجير سودا چه باک دارد
  • شماره ٤٥٩: پرواي خط مشکين آن دلرباندارد
  • شماره ٤٦٠: پرواي شکوه من آن سيمتن ندارد
  • شماره ٤٦١: سوداي عشق ما را بي نام وبي نشان کرد
  • شماره ٤٦٢: دل را به زلف پرچين تسخير مي توان کرد
  • شماره ٤٦٣: هر چند ره در آن زلف پيدا نمي توان کرد
  • شماره ٤٦٤: خالت ز خط مشکين دست دگر برآورد
  • شماره ٤٦٥: خوش آن که خواب راحت برخودحرام سازد
  • شماره ٤٦٦: از ترک گفتگو دل با معني آشنا شد
  • شماره ٤٦٧: از حلقه هاي آن زلف دل صاحب نظر شد
  • شماره ٤٦٨: در زلف نااميدي روي اميد باشد
  • شماره ٤٦٩: چون آفتاب هر کس روشن ضمير باشد
  • شماره ٤٧٠: دولت چونيست باقي بربادرفته باشد
  • شماره ٤٧١: تن را اگر گذاري در عشق ما چه باشد
  • شماره ٤٧٢: گر بي طلب رسد رزق ما را عجب نباشد
  • شماره ٤٧٣: سر چون گران شد از مي دستارگو نباشد
  • شماره ٤٧٤: کي از ستاره برمن سنگ ستم نيامد
  • شماره ٤٧٥: از عشق يار نوخط دل زود مي گشايد
  • شماره ٤٧٦: از روي نو خط يار هر جا سخن برآيد
  • شماره ٤٧٧: چون رنگ مي زمينا بيرون دويد بايد
  • شماره ٤٧٨: آن چشم اگر چه خود را بيمارمي نمايد
  • شماره ٤٧٩: سفر گزين که سخن در وطن غريب نگردد
  • شماره ٤٨٠: سياه چون دل رنگين سخن ز آه نگردد
  • شماره ٤٨١: نظر به روي تو خورشيد آب وتاب ندارد
  • شماره ٤٨٢: زوعده هاي دروغش دل اضطراب ندارد
  • شماره ٤٨٣: ستاره سوخته پرواي اعتبار ندارد
  • شماره ٤٨٤: گل هميشه بهار سخن زوال ندارد
  • شماره ٤٨٥: همين نه سينه ما آه صبحگاه ندارد
  • شماره ٤٨٦: دهان بوسه فريب ترا پياله ندارد
  • شماره ٤٨٧: رخ تو رنگ زگلگونه شراب نگيرد
  • شماره ٤٨٨: نگه ز چشم تو چون چنان نشأه مدام نگيرد
  • شماره ٤٨٩: خوشا دلي که در انديشه جمال تو باشد
  • شماره ٤٩٠: به جاي سبزه چو ايام زندگي بسر آيد
  • شماره ٤٩١: مباد روي تو از پرده حجاب بر آيد
  • شماره ٤٩٢: دل از تردد وخاطر ز انقلاب برآيد
  • شماره ٤٩٣: بغير خط که ز روي لطيف يار برآيد
  • شماره ٤٩٤: آتش عشق تو چون زبانه برآرد
  • شماره ٤٩٥: رتبه خال تو مشک ناب ندارد
  • شماره ٤٩٦: در دل ما بخت سبز بارندارد
  • شماره ٤٩٧: قد ترا سرواعتدال ندارد
  • شماره ٤٩٨: دولت روشندلي زوال ندارد
  • شماره ٤٩٩: دامن دشت عدم گياه ندارد
  • شماره ٥٠٠: مستي ما از مي شبانه نباشد
  • شماره ٥٠١: مستي ما از مي شبانه نباشد
  • شماره ٥٠٢: غنچه مستور از نقاب برآمد
  • شماره ٥٠٣: از کمرش کام دل چگونه برآيد
  • شماره ٥٠٤: چون مه روي تو از حجاب برآيد
  • شماره ٥٠٥: فتنه چشم تو چون ز خواب برآيد
  • شماره ٥٠٦: سري راکه سودا ز سامان برآرد
  • شماره ٥٠٧: دل صاف پرواي محشر ندارد
  • شماره ٥٠٨: چرا با دل من صفايي ندارد
  • شماره ٥٠٩: دل از خاکساري بهشت خدا شد
  • شماره ٥١٠: چه گل از خودآن مرده دل چيده باشد
  • شماره ٥١١: نشاط جهان را بقايي نباشد
  • شماره ٥١٢: سخن کي به جانهاي غافل نشنيد
  • شماره ٥١٣: مرا ناله از پرده دل برآيد
  • شماره ٥١٤: به همچون مني آسمان چون برآيد
  • شماره ٥١٥: چرا از خم مي فلاطون برآيد
  • شماره ٥١٦: بس که در زلف تو دلها آب شد
  • شماره ٥١٧: تا به زانو پاي من در خار شد
  • شماره ٥١٨: رنگ خط برلعل جانان ريختند
  • شماره ٥١٩: بخل ممسک از مي افزونتر شود
  • شماره ٥٢٠: زخم ما پهلو به خنجر مي دهد
  • شماره ٥٢١: شش جهت راه است ومنزل ناپديد
  • شماره ٥٢٢: برانگيزد غبار از مغز جان درد
  • شماره ٥٢٣: نمي گردد به خاموشي نهان درد
  • شماره ٥٢٤: درين عالم که جز وحشت نباشد
  • شماره ٥٢٥: ترا چون صبح خندان آفريدند
  • شماره ٥٢٦: چه کار از ياري دوران برآيد
  • شماره ٥٢٧: از ناله ني هر کس هشيار نمي گردد
  • شماره ٥٢٨: هر ذره ازو در سر سوداي دگر دارد
  • شماره ٥٢٩: از بيم خط آن لب شد باريک وچنين باشد
  • شماره ٥٣٠: ازبيم خط آن لب شد باريک و چنين باشد
  • شماره ٥٣١: مي مي چکد از چشمش جانانه چنين بايد
  • شماره ٥٣٢: از نمک تبسمت رنگ شراب مي پرد
  • شماره ٥٣٣: جان غريب ازين جهان ميل وطن نمي کند
  • شماره ٥٣٤: شوخي حسن کي نهان زير نقاب مي شود
  • شماره ٥٣٥: چه خوش است ناله من به نوا رسيده باشد
  • شماره ٥٣٦: چو خوش است اتحادي که حجاب تن نماند
  • شماره ٥٣٧: هر که رنگ شکسته اي دارد
  • شماره ٥٣٨: دل ز سير وسلوک بينا شد
  • شماره ٥٣٩: محو تو بهشت جو نباشد
  • شماره ٥٤٠: خوش آن که به گوشه اي نشيند
  • شماره ٥٤١: آتش لعل از رخت در عرق شرم مرد
  • شماره ٥٤٢: خطي کان رخ تازه مي آورد
  • شماره ٥٤٣: خال او يک نظر از ديده ما دور نباشد
  • شماره ٥٤٤: مورنه اي پيش قند تنگ ميان را ببند
  • شماره ٥٤٥: صوفيان صاف روان مي باشند
  • شماره ٥٤٦: عشق تو ز دل بدر نمي آيد
  • شماره ٥٤٧: اي زياد لعل ميگون تو کام جان لذيذ
  • شماره ٥٤٨: قلم ز بال سمندر کند مگرکاغذ
  • شماره ٥٤٩: ز شور عشق مرا شد دل خراب لذيذ
  • شماره ٥٥٠: از حب جاه خواري دنيا شود لذيذ
  • شماره ٥٥١: چندان که خواب صبح بود بر جوان لذيذ
  • شماره ٥٥٢: پاک گوهر را سزوارست اوج اعتبار
  • شماره ٥٥٣: آب گوهر از تهي چشمان نمي شويد غبار
  • شماره ٥٥٤: برد دستم رابياض گردن جانان ز کار
  • شماره ٥٥٥: زخم را آماده شو چون شد مساعد روزگار
  • شماره ٥٥٦: بيشتر گردد دل نازک ز غمخواران فگار
  • شماره ٥٥٧: مردمک را سير کن در حلقه چشم نگار
  • شماره ٥٥٨: پرده مشکين به چشم شوخ بسته است آن نگار؟
  • شماره ٥٥٩: مي برد خواهي نخواهي دل زمردم خط يار
  • شماره ٥٦٠: اي دل غافل زماني از گريبان سر برآر
  • شماره ٥٦١: پيچ وتاب خط برآن رخسار گلرنگ است بار
  • شماره ٥٦٢: برلب بام خطر باشد مکان اعتبار
  • شماره ٥٦٣: مي پرستان رابه دل ننشيند از دشمن غبار
  • شماره ٥٦٤: پاس درد وداغ عشق از ديده هاي شوردار
  • شماره ٥٦٥: شوختر گردد شود چون خال از خط بالدار
  • شماره ٥٦٦: غير عبرت هيچ چيز از دار دنيا برمدار
  • شماره ٥٦٧: از زمين برخاستن چشم از زمين داران مدار
  • شماره ٥٦٨: آرزو در دل بسوزان، عود در مجمر گذار
  • شماره ٥٦٩: فارغ از دامند مرغان سبک پر در گذار
  • شماره ٥٧٠: دل چو شبنم آب کن رو در گلستانش گذار
  • شماره ٥٧١: من نمي آيم به هوش از پند، بيهوشم گذار
  • شماره ٥٧٢: اشک در چشم من بيتاب چون گيرد قرار؟
  • شماره ٥٧٣: دل کجا در سينه ويرانه مي گيرد قرار؟
  • شماره ٥٧٤: بيقرار عشق در يک جا نمي گيرد قرار
  • شماره ٥٧٥: خون دل تا هست چشم تر نمي گيرد قرار
  • شماره ٥٧٦: هر که مي داند که برگردد سخن درکوهسار
  • شماره ٥٧٧: اهل دل راياري دوران نمي آيد به کار
  • شماره ٥٧٨: تخم مهري گر به دلها مي فشاند روزگار
  • شماره ٥٧٩: مي شود رنگين تر آن لعل سخنگودر خمار
  • شماره ٥٨٠: سر نمي پيچم ز خار سرزنش ديواروار
  • شماره ٥٨١: از فروغ لاله آتش زير پاداردبهار
  • شماره ٥٨٢: از فروغ لاله آتش زير پا دارد بهار
  • شماره ٥٨٣: از دل پرخون بلبل کي خبردارد بهار؟
  • شماره ٥٨٤: از خرام ناز منت بر زمين داردبهار
  • شماره ٥٨٥: سنبل او مي خرامد دست بر دوش بهار
  • شماره ٥٨٦: کوه سنگين را سبک جولان کند جام بهار
  • شماره ٥٨٧: بوي گل مي آيداز چاک گريبان بهار
  • شماره ٥٨٨: خاک راجان کرد درتن ابر احسان بهار
  • شماره ٥٨٩: نيست بي مي باغ رانوري مي روشن بيار
  • شماره ٥٩٠: دل به آن زلف چليپا مي کشد بي اختيار
  • شماره ٥٩١: گلعذار من برون از پرده بوي خود ميار
  • شماره ٥٩٢: بي دل بيدار، سر از خرقه تن برميار
  • شماره ٥٩٣: شد خرابات مغان از توبه ام زير و زبر
  • شماره ٥٩٤: اي بر روي تو از آينه گل صافتر
  • شماره ٥٩٥: ترک من کزپسته اش بي خواست مي ريزد شکر
  • شماره ٥٩٦: بوسه اي در کار من کن زان لب همچون شکر
  • شماره ٥٩٧: از فروغ ماه مي گردد به آب وتاب ابر
  • شماره ٥٩٨: حسن از چشم نظربازان شود شاداب تر
  • شماره ٥٩٩: مي شود در وسمه ابروي بتان خونخوارتر
  • شماره ٦٠٠: از دم تيغ است آن موي کمر خونريزتر
  • شماره ٦٠١: هرکه وحشت مي کند ز آميزش ما بيشتر
  • شماره ٦٠٢: ناقص از کامل برد لذت ز دنيا بيشتر
  • شماره ٦٠٣: باده دارد بر سر پاميکشان رابيشتر
  • شماره ٦٠٤: دل ز خط بر عارض جانانه لرزد بيشتر
  • شماره ٦٠٥: خار و خس را چرخ گل برسرفشاند بيشتر
  • شماره ٦٠٦: تلخکام ايمن ز چشم شور ماند بيشتر
  • شماره ٦٠٧: يارنو خط زنگ از دل مي زدايد بيشتر
  • شماره ٦٠٨: مي کشداز بي هنر کلفت هنرور بيشتر
  • شماره ٦٠٩: شورش ديوانه گردد از بيابان بيشتر
  • شماره ٦١٠: مي کشد عزت طلب خواري زدوران بيشتر
  • شماره ٦١١: دل بود مايل به خط عنبرافشان بيشتر
  • شماره ٦١٢: جانب اغيار داردآن جفا جو بيشتر
  • شماره ٦١٣: مي شود مغلوب، خصم از بردباري بيشتر
  • شماره ٦١٤: عشق راباشد به عاشق دلنوازي بيشتر
  • شماره ٦١٥: گرچه از جان نيست چيزي بابدن نزديکتر
  • شماره ٦١٦: زاهد از آلوده دنياست دنيا خواه تر
  • شماره ٦١٧: خامشي سازد من بيتاب را ديوانه تر
  • شماره ٦١٨: هرطرف صد راه پيما هست سر گردان خضر
  • شماره ٦١٩: ياسمينش لاله گون از تاب نظر
  • شماره ٦٢٠: لاله ها چشم غزالان مي نمايد در نظر
  • شماره ٦٢١: نيست درظاهر مرا گر گلعذاري درنظر
  • شماره ٦٢٢: نيست رخساري زخال وخط نگارين اينقدر
  • شماره ٦٢٣: حسن را در کار نبود باده ناب دگر
  • شماره ٦٢٤: چشم مارا صبح پيري شد شکر خواب دگر
  • شماره ٦٢٥: از عزيزان با تو ما را هست پيوند دگر
  • شماره ٦٢٦: مي برد دل حسن او هردم به نيرنگ دگر
  • شماره ٦٢٧: اي ز رويت هرنگاهي راگلستان دگر
  • شماره ٦٢٨: حسن دارد در سواري شوکت و شان دگر
  • شماره ٦٢٩: داده ام دل را به دست دشمن دين دگر
  • شماره ٦٣٠: چند روزي مي دهم دل رابه دلجوي دگر
  • شماره ٦٣١: مي شود طي در ورق گرداندني ديوان عمر
  • شماره ٦٣٢: سبزه خط مي دمد از لعل جانان غم مخور
  • شماره ٦٣٣: مي شود از درد و داغ عشق دلها ديده ور
  • شماره ٦٣٤: کي ز خواريهاي غربت مي کند پرواگهر؟
  • شماره ٦٣٥: تا نسازد پاي خود از سر طلبکارگهر
  • شماره ٦٣٦: سود ندهد عامل بيدادگر را کارخير
  • شماره ٦٣٧: از مي گلرنگ مي گردد اگر پيمانه سير
  • شماره ٦٣٨: گر کند مادر زخشکي بخل دراعطاي شير
  • شماره ٦٣٩: آنکه مي آيد زطفلي از دهانش بوي شير
  • شماره ٦٤٠: زيرتيغ از مرغ بسمل پرفشاني ياد گير
  • شماره ٦٤١: برگ عيش خويش را چون گل زهم پاشيده گير
  • شماره ٦٤٢: بوسه را کنج دهان يار دارد گوشه گير
  • شماره ٦٤٣: مي شوي آواره از عالم عنان ما مگير
  • شماره ٦٤٤: به ناداني کند اقرارهرکس هست داناتر
  • شماره ٦٤٥: رخ گلرنگش از مژگان خونخوارست گيراتر
  • شماره ٦٤٦: خط سبز از دعاي صبح خيزان است گيراتر
  • شماره ٦٤٧: شود از پرده پوشي سوز اهل حال رسواتر
  • شماره ٦٤٨: شراب زندگي درخاکساريهاست بي غش تر
  • شماره ٦٤٩: زمهرخامشي شد خرده رازم پريشانتر
  • شماره ٦٥٠: زمي شد چهره آن مهرعالمتاب روشنتر
  • شماره ٦٥١: سخن کز عشق شادابي ندارددردهان بهتر
  • شماره ٦٥٢: نمي دانند اهل غفلت انجام شراب آخر
  • شماره ٦٥٣: ترا درخواب غفلت رفت عمر خوش عنان آخر
  • شماره ٦٥٤: بيا اي محتسب از وادي دردي کشان بگذر
  • شماره ٦٥٥: فريب دل مخور از ديده شيرانه اخگر
  • شماره ٦٥٦: ندارد خاطر آگاه جز غفلت غم ديگر
  • شماره ٦٥٧: جز آن لبهاي ميگون دل راچاره ديگر
  • شماره ٦٥٨: نخواهد دردمند عشق او ميخانه ديگر
  • شماره ٦٥٩: نيست بي خار درين باديه يک آبله وار
  • شماره ٦٦٠: باد دستانه مکن خرج نفس رازنهار
  • شماره ٦٦١: گربه ما همسفري سلسله از پا بردار
  • شماره ٦٦٢: نسخه کفر از آن زلف پريشان بردار
  • شماره ٦٦٣: نيست بيرون ز تو مقصود، تکاپو بگذار
  • شماره ٦٦٤: کار دنيا کن و انديشه عقبي مگذار
  • شماره ٦٦٥: نفس هرزه مرس رابه کشيدن مگذار
  • شماره ٦٦٦: ناله اي از ته دل کرد سپند آخر کار
  • شماره ٦٦٧: چين پيشاني ما شد مه عيد آخر کار
  • شماره ٦٦٨: اي رخت شسته تر از دامن مهتاب بهار
  • شماره ٦٦٩: دوسه روزي است صفاي رخ گلپوش بهار
  • شماره ٦٧٠: سينه اي چاک نکرديم درين فصل بهار
  • شماره ٦٧١: اي صبا برگي ازان گلشن بي خار بيار
  • شماره ٦٧٢: جام در دور به اندازه مخمور بيار
  • شماره ٦٧٣: اين نه هاله است نمايان شده از دور قمر
  • شماره ٦٧٤: برفروز از مي و زنگ از دل آگاه ببر
  • شماره ٦٧٥: اي دهان تو و گفتار ز هم شيرين تر
  • شماره ٦٧٦: الفت خلق عذاب دل فرزانه شمر
  • شماره ٦٧٧: چشم آرام مداريد ز سر منزل عمر
  • شماره ٦٧٨: تيغ الماس بر اطراف کمر دارد مهر
  • شماره ٦٧٩: چند روزي چو قلم سربه ته انداخته گير
  • شماره ٦٨٠: گشاده رويي من برد دست خصم از کار
  • شماره ٦٨١: به زندگي دل آزاده را ز تن بردار
  • شماره ٦٨٢: چو غنچه نکهت خود از صبا دريغ مدار
  • شماره ٦٨٣: ز طوطيان شکر ناب را دريغ مدار
  • شماره ٦٨٤: چو شمع، جان ز نسيم سحر دريغ مدار
  • شماره ٦٨٥: نخست کعبه و بتخانه رابجا بگذار
  • شماره ٦٨٦: ز آب تيغ اثر در گلوي ما بگذار
  • شماره ٦٨٧: دل رميده به اميد اين جهان مگذار
  • شماره ٦٨٨: بياکه عقده زکارجهان گشاد بهار
  • شماره ٦٨٩: سخن دريغ مداراز سخن کشان زنهار
  • شماره ٦٩٠: مبند دل به تماشاي اين جهان زنهار
  • شماره ٦٩١: ز حال تشنه لبان خنجر ترا چه خبر؟
  • شماره ٦٩٢: ترا لبي است ز چشم ستاره خندانتر
  • شماره ٦٩٣: اگر چه چهره بود بي نقاب روشنتر
  • شماره ٦٩٤: صفاي يار به ديدن نمي شود آخر
  • شماره ٦٩٥: بهار دربغل غنچه ريخت پنهان زر
  • شماره ٦٩٦: ترا به هرگذري هست بيقراردگر
  • شماره ٦٩٧: ربوده خواب مرا حسن بي مثال دگر
  • شماره ٦٩٨: ربوده است مراذوق جستجوي دگر
  • شماره ٦٩٩: درين جهان مزور به ترس وباک نگر
  • شماره ٧٠٠: مکن دلير تماشاي تاب موي کمر
  • شماره ٧٠١: اگر چه دردلم از ترکش است افزون تير
  • شماره ٧٠٢: فروغ دولت بيدار از شراب بگير
  • شماره ٧٠٣: بهار مي گذرد ساغر چو لاله بگير
  • شماره ٧٠٤: ز داغ عشق مرا چون شودجگر دلگير؟
  • شماره ٧٠٥: از انقلاب دهر نيفتم ز اعتبار
  • شماره ٧٠٦: درويش را زخرقه صد پاره نيست عار
  • شماره ٧٠٧: دل راز سينه درنظر دلستان برآر
  • شماره ٧٠٨: در زير خرقه شيشه مي را نگاه دار
  • شماره ٧٠٩: از بيغمان جميله غم را نگاه دار
  • شماره ٧١٠: اي دل عنان توسن طاقت نگاه دار
  • شماره ٧١١: اي دل عنان توسن طاقت نگاه دار
  • شماره ٧١٢: يارب مرا زپوتو منت نگاه دار
  • شماره ٧١٣: پيکان يار را به دل و جان نگاه دار
  • شماره ٧١٤: از بوسه ظلم بر رخ جانان روا مدار
  • شماره ٧١٥: سنجيدگي ز هيچ سبکسر طمع مدار
  • شماره ٧١٦: عارف ز نه سپهر چو صرصر کند گذار
  • شماره ٧١٧: خشتي به خير چون خم مي بر زمين گذار
  • شماره ٧١٨: داغ است برگ عيش گلستان روزگار
  • شماره ٧١٩: بيرون ميا ز گوشه ميخانه در بهار
  • شماره ٧٢٠: اي زلف و عارض تو ز هم ديده زيب تر
  • شماره ٧٢١: اي زلفت از کمند تمنابلند تر
  • شماره ٧٢٢: از خط سبز چهره شود آبدارتر
  • شماره ٧٢٣: دل روشن از سياهي سوداست بيشتر
  • شماره ٧٢٤: نادان ز حرص درتب و تاب است بيشتر
  • شماره ٧٢٥: از سعي، کار عشق شود خام بيشتر
  • شماره ٧٢٦: در سينه هاي تنگ بود آه بيشتر
  • شماره ٧٢٧: اي چشمت از غزال ختن خوش نگاه تر
  • شماره ٧٢٨: اي زلف و خط و خال تو از هم کشنده تر
  • شماره ٧٢٩: اي زلف سرکش تو ز بالا کشيد ه تر
  • شماره ٧٣٠: شد ناله ام به دور خطش عاشقانه تر
  • شماره ٧٣١: معشوق در برابر و مهتاب درنظر
  • شماره ٧٣٢: اي هرنظر خيال ترا منزل دگر
  • شماره ٧٣٣: اي هر دل از خيال تو ميخانه دگر
  • شماره ٧٣٤: از زير چشم در رخ مستور مي نگر
  • شماره ٧٣٥: برق سبک عنان نرسد در شتاب عمر
  • شماره ٧٣٦: از ره مرو به جلوه ناپايدار عمر
  • شماره ٧٣٧: صبح است ساقيا مي چون آفتاب گير
  • شماره ٧٣٨: منصوروار پختگي از چوب دار گير
  • شماره ٧٣٩: سرمايه جنون ز نسيم بهار گير
  • شماره ٧٤٠: فصل شباب رفت ره خانه پيش گير
  • شماره ٧٤١: نخل خزان رسيده ما را فشانده گير
  • شماره ٧٤٢: جز گوشه قناعت ازين خاکدان مگير
  • شماره ٧٤٣: از هيچ آفريده به دل گرد کين مگير
  • شماره ٧٤٤: هرچند جهانسوز بود جلوه دلدار
  • شماره ٧٤٥: از صحبت خامان، دل آگاه نگه دار
  • شماره ٧٤٦: اي بيجگر از تلخي عالم گله بگذار
  • شماره ٧٤٧: دارم ز تو ساده دليها گله بسيار
  • شماره ٧٤٨: اي صفحه رخسار تو ازگل بصفاتر
  • شماره ٧٤٩: از درد بود پرسش اغيار گرانتر
  • شماره ٧٥٠: اي هر ورق گل زتو آيينه ديگر
  • شماره ٧٥١: هر چند ترا ديده بدکرد زمن دور
  • شماره ٧٥٢: کام دل ازان چهره افروخته برگير
  • شماره ٧٥٣: مطرباچنگ را بکش به کنار
  • شماره ٧٥٤: مطربا مهر از دهان بردار
  • شماره ٧٥٥: از سنگلاخ دنيا اي شيشه بار بگذر
  • شماره ٧٥٦: مرو ز گوشه عزلت به هيچ منظر ديگر
  • شماره ٧٥٧: جوشن داودي قلمرو تدبير
  • شماره ٧٥٨: از شراب ارغواني چهره را گلرنگ ساز
  • شماره ٧٥٩: بهر روي خلق تاکي آرزو کردن نماز؟
  • شماره ٧٦٠: شد جدا از زخم من آن خنجر سيراب سبز
  • شماره ٧٦١: کي شود کشت اميد از ديده نمناک سبز؟
  • شماره ٧٦٢: شعله اي در مغز هست ازآتش سودا هنوز
  • شماره ٧٦٣: با قيامت قامتش همدوش مي گردد هنوز
  • شماره ٧٦٤: حسنش از خط عالمي زيرو زبر دارد هنوز
  • شماره ٧٦٥: چشم حيران را حجابش دام مي داند هنوز
  • شماره ٧٦٦: بي صفا از خط نگرديده است رخسارش هنوز
  • شماره ٧٦٧: رخنه در دل مي کند مژگان قتالش هنوز
  • شماره ٧٦٨: خط برآورد وترو تازه است بستانش هنوز
  • شماره ٧٦٩: درتن خود يک هدف واراستخوان دارم هنوز
  • شماره ٧٧٠: غوطه خوردم درشراب ناب و مخمورم هنوز
  • شماره ٧٧١: خاک من بربادرفت ودردي آشامم هنوز
  • شماره ٧٧٢: از سرشک گرم زرين است مژگانم هنوز
  • شماره ٧٧٣: مي دهد يادي ز چشمش نرگس پر فن هنوز
  • شماره ٧٧٤: دشت بيرون نامده است از ماتم مجنون هنوز
  • شماره ٧٧٥: مي رود با قامت خم در پي دنيي هنوز
  • شماره ٧٧٦: ريخت دندانهاو در فکر لب ناني هنوز
  • شماره ٧٧٧: دل مکدر ز غم يار نگردد هرگز
  • شماره ٧٧٨: محو رخسار تو دلگير نگردد هرگز
  • شماره ٧٧٩: صحبت عشق و خرد ساز نگردد هرگز
  • شماره ٧٨٠: دل ما روشن از افلاک نگردد هرگز
  • شماره ٧٨١: عشق گرد دل فرزانه نگردد هرگز
  • شماره ٧٨٢: نيست بي خون دل آن زلف پريشان هرگز
  • شماره ٧٨٣: هيچ جا از خوشي آثار نمانده است امروز
  • شماره ٧٨٤: از جبينش عرق شرم روان است هنوز
  • شماره ٧٨٥: لاله داغ است ازان عارض گلفام هنوز
  • شماره ٧٨٦: درآ به زمزمه اي مطرب غزال پرداز
  • شماره ٧٨٧: دگر که را کنم از اهل درد محرم راز؟
  • شماره ٧٨٨: نمي رسد به حقيقت کس از سراي مجاز
  • شماره ٧٨٩: نخست دفتر هوش و خرد درآب انداز
  • شماره ٧٩٠: بگير جام هلالي ز رخ نقاب انداز
  • شماره ٧٩١: چو آفتاب به هر ذره اي نگاه انداز
  • شماره ٧٩٢: به ياد سنبل آن زلف با صبا مي ساز
  • شماره ٧٩٣: ز خط چو يار رخ آل راکند سرسبز
  • شماره ٧٩٤: ز سروقدتو شد شوره زار امکان سبز
  • شماره ٧٩٥: نبسته اي گره عهد برقبا هرگز
  • شماره ٧٩٦: حديث عشق نگيرد به زاهدان هرگز
  • شماره ٧٩٧: که را به گوشه گلخن کشيده اند امروز؟
  • شماره ٧٩٨: مگر به فکر سواري است آن نگار امروز؟
  • شماره ٧٩٩: بيا و تازه کن ايمان به نوبهار امروز
  • شماره ٨٠٠: نبرده خط ز عذار تو آب و تاب هنوز




جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است