اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان شيخ بهايي / غزليات

غزليات

  • شماره ١: جاء البريد مبشرا من بعد ما طال المدا
  • شماره ٢: اي خاک درت سرمه ارباب بصارت
  • شماره ٣: به عالم هر دلي کاو هوشمند است
  • شماره ٤: بگذر ز علم رسمي، که تمام قيل و قال است
  • شماره ٥: دلا! باز اين همه افسردگي چيست؟
  • شماره ٦: آنانکه شمع آرزو در بزم عشق افروختند
  • شماره ٧: دگر از درد تنهايي، به جانم يار مي بايد
  • شماره ٨: يک گل ز باغ دوست، کسي بو نمي کند
  • شماره ٩: آنها که ربوده الستند
  • شماره ١٠: عهد جواني گذشت، در غم بود و نبود
  • شماره ١١: نگشود مرا ز ياريت کار
  • شماره ١٢: آتش به جانم افکند، شوق لقاي دلدار
  • شماره ١٣: اگر کنم گله من از زمانه غدار
  • شماره ١٤: الهي الهي، به حق پيمبر
  • شماره ١٥: تا سرو قباپوش تو را ديده ام امروز
  • شماره ١٦: روي تو گل تازه و خط سبزه نوخيز
  • شماره ١٧: پاي اميدم، بيابان طلب گم کرده اي
  • شماره ١٨: من آينه طلعت معشوق وجودم
  • شماره ١٩: به شهر عافيت، مأوي ندارم
  • شماره ٢٠: مقصود و مراد کون ديديم
  • شماره ٢١: شبي ز تيرگي دل سياه گشت چنان
  • شماره ٢٢: تازه گرديد از نسيم صبحگاهي، جان من
  • شماره ٢٣: يک دمک، با خودآ، ببين چه کسي
  • شماره ٢٤: مضي في غفلة عمري، کذلک يذهب الباقي
  • شماره ٢٥: ساقيا! بده جامي، زان شراب روحاني




جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است