اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / زبور عجم اقبال لاهوري / قسمت دوم

قسمت دوم

  • شماره ١: دو عالم را توان ديدن بمينائي که من دارم
  • شماره ٢
  • شماره ٣: درون لاله گذر چون صبا تواني کرد
  • شماره ٤: اگر به بحر محبت کرانه مي خواهي
  • شماره ٥: زمانه قاصد طيار آن دلارام است
  • شماره ٦: دگر ز ساده دليهاي يار نتوان گفت
  • شماره ٧
  • شماره ٨: غلام زنده دلانم که عاشق سره اند
  • شماره ٩: لاله ي اين چمن آلوده ي رنگ است هنوز
  • شماره ١٠: تکيه بر حجت و اعجاز بيان نيز کنند
  • شماره ١١: چو موج مست خودي باش و سر بطوفان کش
  • شماره ١٢: خضر وقت از خلوت دشت حجاز آيد برون
  • شماره ١٣: ز سلطان کنم آرزوي نگاهي
  • شماره ١٤: با نشئه درويشي در ساز و دمادم زن
  • شماره ١٥: هوس هنوز تماشاگر جهانداري است
  • شماره ١٦: فرشته گر چه برون از طلسم افلاک است
  • شماره ١٧: عرب که باز دهد محفل شبانه کجاست؟
  • دگر آموز
  • از خواب گران خيز
  • شماره ٢٠: جهان ما همه خاک است و پي سپر گردد
  • شماره ٢١: باز بر رفته و آينده نظر بايد کرد
  • شماره ٢٢: خيال من به تماشاي آسمان بود است
  • شماره ٢٣: از نوا بر قيامت رفت و کس آگاه نيست
  • شماره ٢٤: شراب ميکده ي من نه يادگار جم است
  • شماره ٢٥: لاله ي صحرايم از طرف خيابانم بريد
  • شماره ٢٦: سخن تازه زدم کس به سخن وا نرسيد
  • شماره ٢٧: عاشق آن نيست که لب گرم فغاني دارد
  • شماره ٢٨: درين چمن دل مرغان زمان زمان دگر است
  • شماره ٢٩: ما از خداي گم شده ايم او بجستجوست
  • خواجه و مزدور
  • شماره ٣١: گر چه مي دانم که روزي بي نقاب آيد برون
  • شماره ٣٢: گشاده روز خوش و ناخوش زمانه گذر
  • شماره ٣٣: زندگي در صدف خويش گهر ساختن است
  • شماره ٣٤: برون زين گنبند در بسته پيدا کرده ام راهي
  • شماره ٣٥: گنهکار غيورم مزد بي خدمت نمي گيرم
  • شماره ٣٦: جهان کورست و از آئينه دل غافل افتاده است
  • شماره ٣٧: نه يابي در جهان ياري که داند دلنوازي را
  • شماره ٣٨: علمي که تو آموزي مشتاق نگاهي نيست
  • شماره ٣٩: چو خورشيد سحر پيدا نگاهي مي توان کردن
  • شماره ٤٠: کشيدي باده ها در صحبت بيگانه پي در پي
  • شماره ٤١
  • شماره ٤٢: بيا که خاوريان نقش تازه ئي بستند
  • شماره ٤٣: عشق را نازم که بودش را غم نابود ني
  • شماره ٤٤: بر دل بي تاب من ساقي مي نابي زند
  • شماره ٤٥: فروغ خاکيان از نوريان افزون شود روزي
  • شماره ٤٦: ز رسم و راه شريعت نکرده ام تحقيق
  • شماره ٤٧: از همه کس کناره گير صحبت آشنا طلب
  • شماره ٤٨: بيني جهان را خود را نه بيني
  • شماره ٤٩: من هيچ نمي ترسم از حادثه ي شب ها
  • شماره ٥٠: تو کيستي ز کجائي که آسمان کبود
  • شماره ٥١: بيا شوق که درد آشناست خاک آنجا
  • شماره ٥٢: مي ديرينه و معشوق جوان چيزي نيست
  • شماره ٥٣: قلندران که به تسخير آب و گل کوشند
  • شماره ٥٤: دو دسته تيغم و گردون برهنه ساخت مرا
  • شماره ٥٥: مثل شرر ذره را تن به تپيدن دهم
  • شماره ٥٦: خودي را مردم آميزي دليل نارسائي ها
  • شماره ٥٧: چون چراغ لاله سوزم در خيابان شما
  • شماره ٥٨: دم مرا صفت باد فرودين کردند
  • شماره ٥٩: گذر از آنکه نديدست و جز خبر ندهد
  • شماره ٦٠
  • شماره ٦١: ترا نادان اميد غم گساريها ز افرنگ است
  • شماره ٦٢: بگذر از خاور و افسوني افرنگ مشو
  • شماره ٦٣: جهان رنگ و بو پيدا تو مي گوئي که راز است اين
  • شماره ٦٤
  • شماره ٦٥
  • شماره ٦٦: اين هم جهاني آن هم جهاني
  • شماره ٦٧: بهار آمد نگه مي غلطد اندر آتش لاله
  • شماره ٦٨: صورت گري که پيکر روز و شب آفريد
  • شماره ٦٩: باز اين عالم ديرينه جوان مي بايست
  • شماره ٧٠: لاله ي اين گلستان داغ تمنائي نداشت
  • شماره ٧١: هنگامه را که بست درين دير دير پاي؟
  • شماره ٧٢: اي لاله اي چراغ کهستان و باغ و راغ
  • شماره ٧٣: من بنده ي آزادم عشق است امام من
  • شماره ٧٤
  • شماره ٧٥: خود را کنم سجودي دير و حرم نمانده




جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است