اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان عرفي شيرازي / غزليات

غزليات

  • شماره ١: تحفه مرهم نگيرد خاطر افگار ما
  • شماره ٢: گفتگوي غم يعقوب بود پيشه ما
  • شماره ٣: نوشدارو نشاه علت نهد درجان ما
  • شماره ٤: نداد نور شراري چراغ هستي ما
  • شماره ٥: بديرآ از حرم زاهد که مي برقع گشود اينجا
  • شماره ٦: کوي عشقست و همه دانه و دامست اينجا
  • شماره ٧: ازبس که در معارضه ديدم مثالها
  • شماره ٨: بجزنيش بلا مرهم مبادا سينه ريشانرا
  • شماره ٩: چراخجل نکند چشم اشکبار مرا
  • شماره ١٠: بزهر تشنه لبم با شکر چکار مرا
  • شماره ١١: منم که يافته ام ذوق صحبت غم را
  • شماره ١٢: از نو نوشت و داد دل آرميده را
  • شماره ١٣: از ناله شبانه اثر برده ايم ما
  • شماره ١٤: تاتيز کرده اي بسياست نگاه را
  • شماره ١٥: هردم زند هوس بچراغ دگر مرا
  • شماره ١٦: دادم بچشم او دل اندوه پيشه را
  • شماره ١٧: گرفتم اينکه شب درخواب کردم پاسبانشرا
  • شماره ١٨: خيز و بجلوه آب ده سرو چمن طراز را
  • شماره ١٩: عشق کو تا در بيابان جنون آرد مرا
  • شماره ٢٠: درباغ طبيعت نفشرديم قدم را
  • شماره ٢١: نه مهر دوست خواهم نه کين دشمنانرا
  • شماره ٢٢: التفاتي نيست با اميد مطلوب مرا
  • شماره ٢٣: درنوبهار باده ننوشد کسي چرا
  • شماره ٢٤: چراغ عشق بگلخن شود دليل مرا
  • شماره ٢٥: مي کش و مست عشوه کن نرگس مي پرست را
  • شماره ٢٦: شب تا سحرکنم عجز تابوسم آستانرا
  • شماره ٢٧: صدقول بيک زمزمه طي ميکنم امشب
  • شماره ٢٨: دل چوبغم شاد زيست مهر و وفا زوطلب
  • شماره ٢٩: برميان فتنه شوخي طرف داماني شکست
  • شماره ٣٠: سخني نيست که خاموشي ازآن بهتر نيست
  • شماره ٣١: ماتشنه لب و چشمه حيوان نفس ماست
  • شماره ٣٢: دريا فراخ وکشتي ما بي معلمست
  • شماره ٣٣: آتشين لاله دل صد ورقست
  • شماره ٣٤: گر نخل و فابرندهد چشم تري هست
  • شماره ٣٥: نگفتن و نشنودن زبان وگوش منست
  • شماره ٣٦: نوشيم شربتي که شکرهادرو گمست
  • شماره ٣٧: مژدگاني که جنون را بسرم کاري هست
  • شماره ٣٨: مراکه شيشه دل در زيارت سنگست
  • شماره ٣٩: مروبباديه گردي که زرق و شيداييست
  • شماره ٤٠: موج زن دردل خيال آن لب ميگون گذشت
  • شماره ٤١: کوي عشقست اينکه مرغ سدره آنجا پرگذاشت
  • شماره ٤٢: هرخنده اي دريچه گشاينده غميست
  • شماره ٤٣: وه که از دوختن اين چاک گريبان رفتست
  • شماره ٤٤: کسي که ديده بحسن توآشنا کردست
  • شماره ٤٥: هرگاه که از مهربگين ميل توبيش است
  • شماره ٤٦: زبان ز نکته فروماند و راز من باقيست
  • شماره ٤٧: گرنوش وفا قحط شود نيش کفافست
  • شماره ٤٨: دلم بزخم تو جان داد و بي تپيدن نيست
  • شماره ٤٩: اي پندگو دلم مخراش اين فسانه چيست
  • شماره ٥٠: من بلبل آن گل که گلابش همه خونست
  • شماره ٥١: حسنش نيازمند تماشا زناز نيست
  • شماره ٥٢: نازنده جهان ازتو بآرايش آفت
  • شماره ٥٣: شبم بخفتن و روزم بژاژ خايي رفت
  • شماره ٥٤: من ندانم که درين شهرستمگاري هست
  • شماره ٥٥: مجنون ترکتازي گردون دل منست
  • شماره ٥٦: دلم بقبله اسلام مايل افتادست
  • شماره ٥٧: لطفت گهر عتاب بشکست
  • شماره ٥٨: صد چشمه زهر از لب داغ دل ما ريخت
  • شماره ٥٩: چشمم بنهاليست که الماس بر اوست
  • شماره ٦٠: عشق کو تانو کنم با درد پيماني درست
  • شماره ٦١: اميد صلحم ازآن ناشکيب ايوبست
  • شماره ٦٢: بدل زرفتن جانم چه عيشهاست که نيست
  • شماره ٦٣: از شوق که اين ناله گرانمايه متاعست
  • شماره ٦٤: کوي عشقست اينکه درهر گام صد عاقل گمست
  • شماره ٦٥: گلزار حسن تازه ز روي چو ماه اوست
  • شماره ٦٦: مدار صحبت ما برحديث زير لبيست
  • شماره ٦٧: مست وبدخويم وهمصحبت جانانه مست
  • شماره ٦٨: مي مغانه که از درد شوروشرصافست
  • شماره ٦٩: گشود برقع وطوفان حسن عالم سوخت
  • شماره ٧٠: جز درپناه وصل ودل استوار دوست
  • شماره ٧١: جنگ آتش آشتي مدار آتشست
  • شماره ٧٢: گرتکيه گاه گلخن وگر مسند جم است
  • شماره ٧٣: دوعالم سوختن نيرنگ عشق است
  • شماره ٧٤: خبري خواهم ازآن کوي که اعزازي هست
  • شماره ٧٥: تاج زر گربودش فتنه ازبهر خودست
  • شماره ٧٦: اي دل پياله گير که وقت صبوح تست
  • شماره ٧٧: دوش بختم دامني در چنگ داشت
  • شماره ٧٨: باز آتش غم دست درآغوش خس ماست
  • شماره ٧٩: گر دل عنان فرصت از آغاز ميگرفت
  • شماره ٨٠: يک شمه از صلاح مي ناب گفتنيست
  • شماره ٨١: هرگز مگو که کعبه زبتخانه خوشتر است
  • شماره ٨٢: نوش اگر ناخن زند در دل شراب ناب هست
  • شماره ٨٣: دل بصد ره ميرود اما مراد دل يکيست
  • شماره ٨٤: هيچگه ناله من گوشزد آن مه نيست
  • شماره ٨٥: حيرت ملازم گل رخساره کسيست
  • شماره ٨٦: خاموشي من قفل نهانخانه عشق است
  • شماره ٨٧: منم که طاعت بت لازم سرشت منست
  • شماره ٨٨: گودل از من جمع دارد آنکه بامن دشمنست
  • شماره ٨٩: زخم کاويدن برو الماس بستن کارکيست
  • شماره ٩٠: مگر زمانه اسير کمند آه منست
  • شماره ٩١: خوش مي طپم بخون که به تيرم چنين ز دست
  • شماره ٩٢: صد شکر که بتخانه انديشه خرابست
  • شماره ٩٣: اندوه هجر پيشرو شادي منست
  • شماره ٩٤: ما را بطرب نسبت و پيوند حرامست
  • شماره ٩٥: ازآن ز شربت صلحم هواي پرهيزاست
  • شماره ٩٦: لب فروبستن ناصح گرهي بربا ادست
  • شماره ٩٧: آني که پاي تا بسرت عجب طاعتست
  • شماره ٩٨: نشأه مخموريم بامستي مجنون يکيست
  • شماره ٩٩: تا چشم عشوه ساز تو مهمان فتنه است
  • شماره ١٠٠: رسيد مژده وقاصد مقيم خرگه ماست
  • شماره ١٠١: مست آمدم بمعرکه آيين کار چيست
  • شماره ١٠٢: ناله ام پرورش آموز نهال اثر است
  • شماره ١٠٣: صد زخم تازه بر دلم از طعن مردم است
  • شماره ١٠٤: برو مسيح که فکر فراغ من غلط است
  • شماره ١٠٥: شهره بود اين که شب فرقت ياران سالست
  • شماره ١٠٦: درد نايافت ز بي دردي اقبال منست
  • شماره ١٠٧: زلفت نهد ار سلسله درپاي قيامت
  • شماره ١٠٨: واي که مستانه باز جعد پريشان شکست
  • شماره ١٠٩: گر شوم محروم صد سال از وصال روي دوست
  • شماره ١١٠: در محبت درد اگر بيحد ، دوا بسيار هست
  • شماره ١١١: عهد حسنش روزگار دستبرد آتش است
  • شماره ١١٢: خوناب آتشش ز سر من گذشته است
  • شماره ١١٣: پير کنعان چمنش گوشه بيت الحز نست
  • شماره ١١٤: دوش دل ناگشته سير از وصل اومد هوش گشت
  • شماره ١١٥: صد فوج عشوه از نظر من گذشته است
  • شماره ١١٦: اي دل حديث صبر شنيدن زبهر چيست
  • شماره ١١٧: ازبس که جور کرد بدل غم که آشناست
  • شماره ١١٨: نعره زد عشق ودين ما بگريخت
  • شماره ١١٩: سنبلي کولاله رادر برکشد، کيسوي تست
  • شماره ١٢٠: اي سينه حبس اين نفس نيلگون بسست
  • شماره ١٢١: ايما واشارت نه باندازه راز است
  • شماره ١٢٢: بيدلي کو تازو پرسم دل آواره چيست
  • شماره ١٢٣: گرد محنت ز طوف منزل ماست
  • شماره ١٢٤: شب عشاق ز روز دگران در پيشست
  • شماره ١٢٥: گر ، مي نخورده اي زمنت انفعال چيست
  • شماره ١٢٦: هم صومعه را فيض بدستور نماندست
  • شماره ١٢٧: زخم از دهان تيغ ربودن نزاع ماست
  • شماره ١٢٨: تاخط بگرد آن لب شيرين شمايلست
  • شماره ١٢٩: عشق ناوک ريزويکمويم تهي از يار نيست
  • شماره ١٣٠: گذشت وبرمن عاجز ببين چه حال گذشت
  • شماره ١٣١: غمگساري در لباس دشمني محبوبيست
  • شماره ١٣٢: ما مهرو ما محبت وما آرزوي دوست
  • شماره ١٣٣: آن شيوه که غارتگر صد قافله جان نيست
  • شماره ١٣٤: صومعه ديدم بجز مشتي بروت وباد نيست
  • شماره ١٣٥: از تو کس زمزمه مهر و وفا نشيندست
  • شماره ١٣٦: منم که از غم محروميم جدايي نيست
  • شماره ١٣٧: درمان پريشانيم اندازه کس نيست
  • شماره ١٣٨: تا روي دلفروز تو بستان آتشست
  • شماره ١٣٩: راحت آلوده به آن سينه که افکار تو نيست
  • شماره ١٤٠: شوقم ربوده ديده گشودم بروي دوست
  • شماره ١٤١: غزلي گفته ام آن باعث گفتار کجاست
  • شماره ١٤٢: اين فتنه اي که ازتو مراالتماس نيست
  • شماره ١٤٣: مرا دوخضرعنانگير بايد از چپ و راست
  • شماره ١٤٤: بر دل يوسف غمي درکنج زندان برنخاست
  • شماره ١٤٥: صد شکر کز اقبال غم ولشکر آفت
  • شماره ١٤٦: تا کوکبه رحمت جاويد بلندست
  • شماره ١٤٧: گلچين عشق شو بخرد واگذار بحت
  • شماره ١٤٨: منصور وانا الحق زدن از دار ودگر هيچ
  • شماره ١٤٩: نزديک لب رسانده شکستيم جام صلح
  • شماره ١٥٠: چنان غم تو بآزار جان ما گستاخ
  • شماره ١٥١: در ازل رفتم بسير کعبه وياري نبود
  • شماره ١٥٢: عشق اگر مردست مرداوتاب ديدار آورد
  • شماره ١٥٣: ذوق در خاک طپيدن اگر ازدل برود
  • شماره ١٥٤: خوش آن محفل که از گرمي شرابم رو بسوزاند
  • شماره ١٥٥: آنم که تلخيم ز غم افزون نوشته اند
  • شماره ١٥٦: حرم جويان دري را ميپرستند
  • شماره ١٥٧: دردکيشان همه ناموس کش کيش همند
  • شماره ١٥٨: نخورم زخم درآن کوچه که مرهم باشد
  • شماره ١٥٩: تشنه ام رطل گران خواهم گزيد
  • شماره ١٦٠: گر در عشق زني تاب ملامت بايد
  • شماره ١٦١: هجران شب تار ما ندارد
  • شماره ١٦٢: دلبران نه دل بناز وعشوه غافل مي برند
  • شماره ١٦٣: عصمت از لعل لبت گرد هوس ميگردد
  • شماره ١٦٤: فتادگان سرخود رابخاک پا بخشند
  • شماره ١٦٥: عشرت گيتي اگر صحبت يوسف باشد
  • شماره ١٦٦: خوبان چو بهم گرمي بازار فروشند
  • شماره ١٦٧: گر باد شوم بر تو وزيدن نگذارند
  • شماره ١٦٨: آه ازين دل کز گريبان غمي سر بر نزد
  • شماره ١٦٩: چند بي بهره بود ديده گرياني چند
  • شماره ١٧٠: نرنجم گر ببالينم مسيحا دير مي آيد
  • شماره ١٧١: بنده دل شوم که او خون فراغ ميخورد
  • شماره ١٧٢: دلي چو شعله حسن تو فرد ميخيزد
  • شماره ١٧٣: بگرفتم از تو جامي سرم اين خمار دارد
  • شماره ١٧٤: آن مست ناز کز نگهش مي فروچکد
  • شماره ١٧٥: از ديده ام کدام نفس خون نميرود
  • شماره ١٧٦: سرم ز وصل نهالي بلند خواهم شد
  • شماره ١٧٧: دگر خلوت بعشرتخانه خمار ميماند
  • شماره ١٧٨: گرنيم قطره مي ز دهان سبو چکد
  • شماره ١٧٩: بباغ عشق گياه هوس نميگنجد
  • شماره ١٨٠: بجهان چکار سازم که بساختن نيرزد
  • شماره ١٨١: گفتگو عين صداعست ارچه سر گوشي بود
  • شماره ١٨٢: هنوز خسته دلم تکيه بر عدم ميزد
  • شماره ١٨٣: ز ذوق درد بيرونم درون رامنفعل دارد
  • شماره ١٨٤: مرا چو در شب هجر اضطراب بگدازد
  • شماره ١٨٥: در ملک عشق هر که شهيدش نميکنند
  • شماره ١٨٦: گر دري کام دل از بخت زبون بگشايد
  • شماره ١٨٧: آن دل که بهجر تو ز آرام بر آيد
  • شماره ١٨٨: کو عشق کز شمايل عقلم جنون چکد
  • شماره ١٨٩: هر چه بگزيدم ازان کيش برهمن به بود
  • شماره ١٩٠: ز بوي باده دلم آب ورنگ ميگيرد
  • شماره ١٩١: هم نواي بلبل وهم ذوق زاغم ميگزد
  • شماره ١٩٢: لب حرف شفا گفت ودل سوخته تب کرد
  • شماره ١٩٣: مست عشق تو که ميدان طلب از شير شود
  • شماره ١٩٤: مقيم کعبه که عيب شرابخانه کند
  • شماره ١٩٥: نسيم عشق چو برگ سمن فرو ريزد
  • شماره ١٩٦: دگر دلم زميي تازه مست ميگردد
  • شماره ١٩٧: آنچنان ز آتش بيداد مرا مي سوزد
  • شماره ١٩٨: آنکه چو من از عشق پريشان ننشيند
  • شماره ١٩٩: کسي مي طربم در اياغ ميريزد
  • شماره ٢٠٠: مگو که نغمه سرايان عشق خاموشند
  • شماره ٢٠١: هر کس بروز نيک مرا غمگسار شد
  • شماره ٢٠٢: صد غم دمي بزايد کانرا سبب نباشد
  • شماره ٢٠٣: ز سوز آتش سوزان اگر خاشاک ميرويد
  • شماره ٢٠٤: غم تو هست بعيش جهان که پردازد
  • شماره ٢٠٥: گشود زلف معنبر شمال تا چه کند
  • شماره ٢٠٦: خوشا کسي که دمي آب بي شراب نخورد
  • شماره ٢٠٧: دم مردن ز شوق آنکه يار دلنواز آيد
  • شماره ٢٠٨: گر بخواب اجلم ديده جان گرم نشد
  • شماره ٢٠٩: تا کي از لب گهر آن مست تکلم ريزد
  • شماره ٢١٠: اين خستگان که بسته تدبير مي شوند
  • شماره ٢١١: شبي که در قدم وصل يار ميگذرد
  • شماره ٢١٢: اهل معني سر بصحراي درونم داده اند
  • شماره ٢١٣: عاشقان گر بدل از دوست غباري دارند
  • شماره ٢١٤: نغمه کزره تأثير بشيون نکشد
  • شماره ٢١٥: دوش دل آرايش بزم تمنا کرده بود
  • شماره ٢١٦: کي دلم شاد از مي ناب ونواي مي شود
  • شماره ٢١٧: چه فتنه در دل آن عشوه ساز ميگذرد
  • شماره ٢١٨: جان ز شوق لبت شکر خايد
  • شماره ٢١٩: کسي که از الم عشق بي دماغ شود
  • شماره ٢٢٠: دلي کز حسن آن گل در نظر گلزارها دارد
  • شماره ٢٢١: کو شورشي که صحبت شادي بهم خورد
  • شماره ٢٢٢: معلوم کز ترشح اشکي چه کم شود
  • شماره ٢٢٣: بباغ عشق گياه هوس نميگنجد
  • شماره ٢٢٤: هر زمان در فتنه خوش نامهرباني ميشود
  • شماره ٢٢٥: بيادم هرگز آن نخل قد موزون نمي آيد
  • شماره ٢٢٦: نزاع کفر ودين در کوچه وبازار مي بايد
  • شماره ٢٢٧: گشتم اندر دل خوبان همه جويان خودند
  • شماره ٢٢٨: ز شهر دل بگوشم هر نفس فرياد مي آيد
  • شماره ٢٢٩: اي گريه ريزشي که بلاکم نميشود
  • شماره ٢٣٠: کدام لحظه دلم گرد غم نميگردد
  • شماره ٢٣١: بجان خسته ندانيم کان بلا چه کند
  • شماره ٢٣٢: آنکس که مرا با دل غمناک برآورد
  • شماره ٢٣٣: مرا ز غمکده سينه داغ ميرويد
  • شماره ٢٣٤: هوشم بنگاهي برد جانانه چنين بايد
  • شماره ٢٣٥: دودي ز دل برآمد وخون جوش ميزند
  • شماره ٢٣٦: بسي در کوفتم تابوي خير از مفروش آمد
  • شماره ٢٣٧: چه گرميست که در سر شراب مي سوزد
  • شماره ٢٣٨: جماعتي که ز ناموس ونام ميگفتند
  • شماره ٢٣٩: طريق دلبري تو مگر پري داند
  • شماره ٢٤٠: آنکه در راه طلب ماند وپايي نکشد
  • شماره ٢٤١: عاقلان آداب آموزند ورسوايت کنند
  • شماره ٢٤٢: چون عشق بت ز کعبه بديرم حواله کرد
  • شماره ٢٤٣: مرا درديست کز داروي راحت بيش ميگردد
  • شماره ٢٤٤: خم بجوش آمد بگو چون توبه اکنون نشکند
  • شماره ٢٤٥: بکيش اهل وفا مدعا نميگنجد
  • شماره ٢٤٦: خرد دارالشفاو جهل محنتخانه مي سازد
  • شماره ٢٤٧: ز فتنه دل وجانم پياله در دستند
  • شماره ٢٤٨: حديث عشق جان فرسا مگوئيد
  • شماره ٢٤٩: در محبت لب خشک ودل تر ميخندد
  • شماره ٢٥٠: اهل وفا که آتش ما تيز ميکنند
  • شماره ٢٥١: که دست در خم مي زد که خون ما جوشيد
  • شماره ٢٥٢: کرشمه که بر اصحاب درد مي بارد
  • شماره ٢٥٣: دوش دردير مغان بوديم وکس با ما نبود
  • شماره ٢٥٤: روي گرمي کو که داغم باز بوي خون دهد
  • شماره ٢٥٥: در چمن حور وشان انجمني ساخته اند
  • شماره ٢٥٦: عرض کرديم بزاهد که ريا نفروشد
  • شماره ٢٥٧: دارم ز زخم غمزه او لذتي که بود
  • شماره ٢٥٨: ما کسي را نشناسيم که غم نشناسد
  • شماره ٢٥٩: مجنون تو هر دم روشي تازه نسازد
  • شماره ٢٦٠: تا محبت گهر عجز ونياز افشاند
  • شماره ٢٦١: تا بوي نعيم ستم از خوان تو يابند
  • شماره ٢٦٢: از ازل حسن ومحبت بهم اندوخته اند
  • شماره ٢٦٣: برهمن کي ره اسلام از بيم ستم گيرد
  • شماره ٢٦٤: حيفست که دستي بنمکدان تو يابند
  • شماره ٢٦٥: اهل همت لب از دعا بستند
  • شماره ٢٦٦: کسي که رو بحريم رضا نمي آرد
  • شماره ٢٦٧: دگر مراد قرين حصول ميگردد
  • شماره ٢٦٨: رهرو باديه عشق هراسان نرود
  • شماره ٢٦٩: گرم دعاي ملک خاک رهگذر باشد
  • شماره ٢٧٠: از مرگ من آن عشوه نمارا که خبر کرد
  • شماره ٢٧١: کاش آنکسان که منعم ازان تندخو کنند
  • شماره ٢٧٢: دل نشد فرزانه وعقل از فسون دلگير شد
  • شماره ٢٧٣: اگر ز کاوش مژگان او دلم خون شد
  • شماره ٢٧٤: ترسم اهل ورع از شوق شرابم بکشند
  • شماره ٢٧٥: بلحد چگونه زين غم دلم آرميده باشد
  • شماره ٢٧٦: خوش آنکه حيرتم از جلوه جمال تو باشد
  • شماره ٢٧٧: باز شاهين اميدم اوج پروازي کند
  • شماره ٢٧٨: ز چشمم آب حسرت ميتراود
  • شماره ٢٧٩: بازم بطوف ميکده احرام تازه شد
  • شماره ٢٨٠: دلم در عالمي باز خم زهر آلود ميگردد
  • شماره ٢٨١: هر جا که مست وغمزه زن، آن عشوه آئين ميرود
  • شماره ٢٨٢: تشنه لب رفتم بجنت چشمه کوثر نبود
  • شماره ٢٨٣: بچين سنبل زلف تو جان بياسايد
  • شماره ٢٨٤: آواره دلي کوروش سير نداند
  • شماره ٢٨٥: بيا که نغمه گشايان نفس به ني بستند
  • شماره ٢٨٦: دوش کز عشق تو دل عيب سلامت ميکرد
  • شماره ٢٨٧: بباغ عشق تذرو طرب حزين ميرد
  • شماره ٢٨٨: ز کوي عشق فلک دلشکسته مي آيد
  • شماره ٢٨٩: کنون که ديده خريديم باغها گم شد
  • شماره ٢٩٠: بحکم عشق چو براهل صدق ره گيرند
  • شماره ٢٩١: عيدي چنين که زاهد اندوه دين ندارد
  • شماره ٢٩٢: آنجا که بخت بد بنقاضت غلو کند
  • شماره ٢٩٣: آن طره چون علم بسر دوش ميزند
  • شماره ٢٩٤: در ره سوداي او فرزانه در خون ميرود
  • شماره ٢٩٥: کسي ميوه غم ز باغم نخورد
  • شماره ٢٩٦: ياران بروز حادثه برق جهان شوند
  • شماره ٢٩٧: فغان کز سينه دايم آه بي تأثير ميزايد
  • شماره ٢٩٨: چه مهربان بسفر شد چه تند قهر آمد
  • شماره ٢٩٩: دلم ز گوشه گلخن بطرف باغ آمد
  • شماره ٣٠٠: مستان عشق خانه در آتش گرفته اند
  • شماره ٣٠١: تا چند بزنجير خرد بند توان بود
  • شماره ٣٠٢: کسي که دل بوفاي تو عشوه کيش نهاد
  • شماره ٣٠٣: زنداني عشق تو بگلزار نگنجد
  • شماره ٣٠٤: مگر لب تو نصيب شراب ميگردد
  • شماره ٣٠٥: برهمن کيشم که صدقم طعنه بر اصحاب زد
  • شماره ٣٠٦: وعظ من گرد فشاننده عصيان نشود
  • شماره ٣٠٧: از پي صيدي دگر تا نجهاندي سمند
  • شماره ٣٠٨: دوست در پيش نظر چون غمش ازدل برود
  • شماره ٣٠٩: آنانکه وصف حسن تو تقرير ميکنند
  • شماره ٣١٠: کجاست فتنه که آن شوخ را سوار کند
  • شماره ٣١١: آنانکه غمت مايه افسانه نسازند
  • شماره ٣١٢: دل ما را بفسون جادوي بابل نبرد
  • شماره ٣١٣: کو فنا تا زخمها شمشير در مرهم نهند
  • شماره ٣١٤: مجنون که عيشش از غم ليلي شود لذيذ
  • شماره ٣١٥: جان غمگين مفروش ودل خشنود مخر
  • شماره ٣١٦: همين معامله ما را بس است با زنار
  • شماره ٣١٧: گر مرد وفايي ره بازار الم گير
  • شماره ٣١٨: باد دي گو ورق لاله وشمشاد ببر
  • شماره ٣١٩: چگونه سوز غم او دهم بسوزد گر
  • شماره ٣٢٠: برو اي غم خبري از دل آواره بيار
  • شماره ٣٢١: شراب يأس بجام وسبوي ما بگذار
  • شماره ٣٢٢: العطش اي عشق تلخابي بخاک ما بريز
  • شماره ٣٢٣: اي دل ز شوق آن مه نامهربان بسوز
  • شماره ٣٢٤: جان رفت وسوز تو بدل ناتوان هنوز
  • شماره ٣٢٥: داغ داغم کرد ياس وطالب کامم هنوز
  • شماره ٣٢٦: ديده ام پژمرد ومحروم گل رويم هنوز
  • شماره ٣٢٧: نگويمت بنشين در قدح شراب انداز
  • شماره ٣٢٨: خاشاک برق عشق بود حسن خانه سوز
  • شماره ٣٢٩: کونين مست وباده نابي نديد کس
  • شماره ٣٣٠: بزم وصلت ديدم آنجا زهر در جام است و بس
  • شماره ٣٣١: دوش در صومعه آمد صنم باده فروش
  • شماره ٣٣٢: جان ميرود اي ناله زدنباله روان باش
  • شماره ٣٣٣: تا کي از گريه توان منع دو چشم تر خويش
  • شماره ٣٣٤: چو آمد جان بلب انگونه شد محو تماشايش
  • شماره ٣٣٥: کي دل بجهان بنگردوناز ونعميش
  • شماره ٣٣٦: بحمدالله که جان دادم بدان تلخي ز بيدادش
  • شماره ٣٣٧: بگوش صبر دلا ناله شبانه مکش
  • شماره ٣٣٨: آنکس که تو باشي دم مردن نگرانش
  • شماره ٣٣٩: ملک بسهو نويسد چو نامه ستمش
  • شماره ٣٤٠: چون ز چشمم نرود خون که زند بر دل ريش
  • شماره ٣٤١: گر چشاني بملک چاشني صحبت خويش
  • شماره ٣٤٢: از بس که بود جان دم رفتن نگرانش
  • شماره ٣٤٣: پا بدامن درکش اي دل وزجهان ذلت مکش
  • شماره ٣٤٤: شهيد او که بود آب ورنگ ياقوتش
  • شماره ٣٤٥: رفتم که بشکنم بملامت سبوي خويش
  • شماره ٣٤٦: درمانده ام بصحبت اميد وبيم خويش
  • شماره ٣٤٧: از ياد داده ام روش مهر و کين خويش
  • شماره ٣٤٨: از سخن شهد ناب ميچکدش
  • شماره ٣٤٩: چو تير از دل کشد کو شربتي از لعل خندانش
  • شماره ٣٥٠: بعمرها ننهم پا برون زخانه خويش
  • شماره ٣٥١: دردل شکني آفت چرخست نگاهش
  • شماره ٣٥٢: صنم ميگوي ودر بتخانه ميرقص
  • شماره ٣٥٣: گر بگويم زنطر باز نهانست غلط
  • شماره ٣٥٤: اگر تو خنده کني از گل وشراب چه حظ
  • شماره ٣٥٥: باز اين منم بصد دل خشنود در سماع
  • شماره ٣٥٦: چنين که آمده منظور لطف شاه چراغ
  • شماره ٣٥٧: باز بميدان ما فوج بلا بسته صف
  • شماره ٣٥٨: غم ميگزد دل من من ميگزم لب عشق
  • شماره ٣٥٩: اين زخمهاي کاري بر مغز جان مبارک
  • شماره ٣٦٠: صد مهر مينهم بلب گفتگوي دل
  • شماره ٣٦١: دردي که بافسانه و افسون رود از دل
  • شماره ٣٦٢: خوشا جهان چو من از داغ دل کباب شوم
  • شماره ٣٦٣: چون خيالت گذر آرد بدر مسکن چشم
  • شماره ٣٦٤: ما نقد را ز جمله بغماز داده ايم
  • شماره ٣٦٥: صد شکر کز حلاوت هستي گذشته ايم
  • شماره ٣٦٦: منم که بهر دل اسباب داغ ميدزدم
  • شماره ٣٦٧: گاهي مصيبت خويش گاهي ملال مردم
  • شماره ٣٦٨: هر کرا دشمن شوم بر عيب خود محرم کنم
  • شماره ٣٦٩: برديم ز کويش دم سردي و گذشتيم
  • شماره ٣٧٠: من کينه را بمهر خريدار نيستم
  • شماره ٣٧١: دلي از نقشبنديهاي عقل آزاد ميخواهم
  • شماره ٣٧٢: زين بزم نه اين بار بر آشفتم و رفتم
  • شماره ٣٧٣: نيشي گرفته سينه خود ريش ميکنم
  • شماره ٣٧٤: شهيد وصلم و سيرابتر زياقوتم
  • شماره ٣٧٥: خوش آن مستي که باشد دوست پندآموز و دشمن هم
  • شماره ٣٧٦: چون زخم تازه دوخته از خون لبالبم
  • شماره ٣٧٧: هر متاع فتنه کز عشق ستمگر ميخرم
  • شماره ٣٧٨: از گريه هاي ببهده سرتا بپا ترم
  • شماره ٣٧٩: تنها نشين گوشه ميخانه خوديم
  • شماره ٣٨٠: همتي ياران که در دفع هوس رو ميکنم
  • شماره ٣٨١: چولاله گون شوي از باده در چمن مستم
  • شماره ٣٨٢: ما تشنگي بدجله و جيحون نميدهيم
  • شماره ٣٨٣: اي ساقي بلا ز شراب تو سوختيم
  • شماره ٣٨٤: مستبي کوکه خرد را زجنون دل شکنيم
  • شماره ٣٨٥: با دل چه گويم حرف او طوفان فريادش کنم
  • شماره ٣٨٦: بلب داغ چو ما خنده بمرهم زده ايم
  • شماره ٣٨٧: زخمي شوق توام سينه جوشان دارم
  • شماره ٣٨٨: تا نام جمال يار برديم
  • شماره ٣٨٩: چند بر بستر از آن چشم فسونساز افتم
  • شماره ٣٩٠: دردا که فاش در غم جانانه سوختيم
  • شماره ٣٩١: عفوت آوردم دل شرمنده را آتش زدم
  • شماره ٣٩٢: مستم دگر اين بيخودي از بوي که دارم
  • شماره ٣٩٣: دلرا چه ميدهي که بدار الشفا بريم
  • شماره ٣٩٤: وه که يار از گفتگو هرکز نيايد مطلبم
  • شماره ٣٩٥: منم که آب گل و رنگ لاله ميطلبم
  • شماره ٣٩٦: وقت آنست که افيون بشراب اندازم
  • شماره ٣٩٧: چند ازين ششدر غم فال مرادي بزنيم
  • شماره ٣٩٨: تا بکي همره انديشه باطل باشم
  • شماره ٣٩٩: عمر در شعر بسر کرده و در باخته ام
  • شماره ٤٠٠: تا کي دهم بدست تماشا زمام چشم
  • شماره ٤٠١: خانه زاد محنتيم آسودگي کم ديده ايم
  • شماره ٤٠٢: از دل غم او دريغ داريم
  • شماره ٤٠٣: هر چند بيغمانه بمسکن فتاده ام
  • شماره ٤٠٤: تنها نه دلق خود بمي ناب شسته ايم
  • شماره ٤٠٥: نشسته بر سر گنج و بفقر مشهورم
  • شماره ٤٠٦: بس که درد عالمي در عشق تنها ميکشم
  • شماره ٤٠٧: تا کي بحرم تشنه لب و مضمحل افتم
  • شماره ٤٠٨: ناليده ام ز درد مگر بانگ بلبلم
  • شماره ٤٠٩: اي گريه خون دل بکنار هوس مکن
  • شماره ٤١٠: اي ديده خون ببار بسويش تظر مکن
  • شماره ٤١١: ميرم ز شوق و گويم يا رب بحسرت من
  • شماره ٤١٢: بوستان پژمرده گردد از دل ناشاد من
  • شماره ٤١٣: زخونم روي ميدان تازه گردان
  • شماره ٤١٤: دلا رنجي ببر کز دردمندان ميتوان بودن
  • شماره ٤١٥: بچه رو بجلوه آيد طلب نيازمندان
  • شماره ٤١٦: اينک رسيد وعده گشاد نقاب کو
  • شماره ٤١٧: تا بخونريزيم اشارتها نمود ابروي او
  • شماره ٤١٨: ساغر لبريز وصل بر کف مشتاق نه
  • شماره ٤١٩: نفسي که غمزه او بصف بلا نشسته
  • شماره ٤٢٠: خيز و شراب حيرتم زان قد جلوه سازده
  • شماره ٤٢١: عاشقي ، دکان رسوائي بشهر وکومنه
  • شماره ٤٢٢: اي که سر تاقدمم را بجنون داشته
  • شماره ٤٢٣: نه بيموجب بخاکم از سم اسبش نشان مانده
  • شماره ٤٢٤: باز از شراب فتنه خرابم نميکني
  • شماره ٤٢٥: بشمعي گوصبا گر ره بخلوتخانه داري
  • شماره ٤٢٦: تا برآني که دوستدار کشي
  • شماره ٤٢٧: چندم اي ناله سحر بکشي
  • شماره ٤٢٨: امشب که بسر شراب داري
  • شماره ٤٢٩: نه شکيب تو به از مي نه ادب زمان مستي
  • شماره ٤٣٠: نه از غربت اندر وطن ميروي




جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است