اندکی هوشیاری، اندکی شک، تحقیق و رجوع به رسول باطنی (خودبرتر) حاصلش بیداریست؛

افرادی که مدعی کانال شدن با موجودات نورانی هستند و این کار را با استفاده از واسطه ها ( ماشروم، مواد و گیاهان روانگردان و توهم زا و ...) انجام میدهند، نشان دهندهٔ این است که درون این افراد آنقدر جلا نیافته که همانند مجرایی مستقیماً پیام را دریافت کنند، به همین دلیل معمولا از روی نادانی و نفس از میانبر و واسطه ها استفاده میکنند.
چگونه میتوان انتظار داشت وقتی شخصی از طریق خودشناسی و #خودسازی به خودبرترش که تماماً از نور است متصل نشده، موجودات نوری او را برای کانال شدن و انتقال آگاهی انتخاب کنند؟!

آیا زبان مشترک برای دریافت، فهم و انتقال آگاهی که همان نور و صوت است و از طریق گذر از زمان به وسیلهٔ پالایش روح، در درون این افراد بوجود آمده که این موجودات از طریق آن با آنها سخن بگویند؟!

مسلماً این گونه افراد به موجودات تاریکی که منتظر اینگونه فرصتها هستند، وصل میشوند و آنها بلافاصله از طریق ارادهٔ آزاد خودِ فرد، مبنی بر استفاده از راههای #میانبر و بدون زحمتِ زدودن تاریکیها از روحشان، این افراد را شکار میکنند و از راهی که از باز شدن کالبدهایشان در اثر استعمال این گونه واسطه ها بوجود می آید، به آنها حمله میکنند.
حملهٔ آنها که همزمان با بی ذهنی ناشی از اثر واسطه هاست و نوعی سرخوشی و بیزمانی کاذب به فرد میدهد، این تصور را برای او ایجاد میکند که در حالت خلسهٔ معنوی قرار گرفته و با موجودات نورانی ارتباط گرفته است!!! و چه بسا حتی دریافتهای وی چیزی جز توهم و بالا آمدن رسوبات ذهنیش نیز نباشد!

اکثر مطالبی که این روزها در سطح شبکههای اجتماعی به اسم کانال از موجودات نوری شاهد آن هستیم، مطالبی کاملاً تکراری و حاویِ آگاهیهایی هستند که دهها و صدها سال پیش اساتید معنوی شناخته شده و مُعرِف، آنها را نشر داده بودند!
مسلماً وقتی صحبت از موجودات نورانی مانند فرشتگان به میان میآید، انتظار میرود که این مخلوقاتِ دستیار خالق، آگاهیهایی را به بشر اعطا کنند که تاکنون داده نشده و راهگشای انسان براساس اقتضای زمان و مکان موجود باشد و خیلی ساده لوحانه و عوام فریبانه به نظر میرسد فرشتهٔ مقربی همچون میکاییل اکنون به خاطر آورده باشد که نزول اجلال کند و درمورد قانون جذب و یا نجوم و تاثیرات آن صحبت کند!
و دیگر آنکه چرا موجودات نوری با افراد گمنامی که حتی به مرحلهٔ روشن ضمیری نرسیدهاند و تقریباً هیچ اطلاعاتی از آنها برای عموم همچون اساتید معنویِ حال حاضر که تقریباً برای همهٔ افراد شناخته شده هستند، وجود ندارد!!!

موجودات تاریکی همراه با مطالبی مشابه مطالب نوری که برای افراد هیجان انگیز و حماسی تلقی میشوند، جهت ایجاد شور و اشتیاق رهایی، نکات انحرافی را هم خیلی ظریف و ماهرانه در لابهلای گفته هایشان میگنجانند؛ از جمله پررنگ کردن انسان نسبت به خالق به عنوان #اشرف_مخلوقات و داشتن قدرتی همچون خالق، که البته در اینکه انسان به جهت داشتن روح قابل ارتقا اشرف مخلوقات است، شکی نیست ولی تا زمانی که تاریکی را از وجودش پاک نکرده به جایگاه اشرف مخلوقات نرسیده و همیشه از جنس خداست و نه خود خدا!!
قطره از جنس دریاست ولی همهٔ دریا نیست!
روح انسان کیفیت خدایی دارد ولی شامل کمیت خدایی نمیشود و همیشه درحال تکامل است.
اکثر مطالب به اصطلاح کانال شده(!) نگاهی #بیرونی دارند و کمتر توجهی به درون از طریق خودسازی دارند، طوری که از طریقِ جلوهِ دادنِ بیش از حدِ «اشرف بودن نسبت به سایر مخلوقات» این ذهنیت را تداعی میکنند که نیازی به شناخت درونی و تزکیه نیست.
چنانچه تا زمانی که این اشرف مخلوقات با سیستم وجودیِ خود و ابزارهایی که در نهادش جهت صعود و تکامل قرار داده شده، آشنایی و شناخت نداشته باشد و تلاشی در جهت کنار زدن تاریکیهای وجودش برای دستیابی به این ابزارها نکند، هیچ وقت نمیتواند به جایگاه رفیعی که برای روح الهیش درنظر گرفته شده که همان جاری شدن در خالقش است، برسد.

اکنون سوال اصلی این است که به فرض کسی چنل میکند(!) و چیزی دریافت میکند، چرا این آگاهی از بیرون میآید؟ چرا منبع آگاهی باید از بیرون باشد؟
به فرض منبع آگاهی هم از بیرون است، این چنل کردن، اول از همه چه فایدهای برای خودِ فرد دارد؟
چرا چیزی که دریافت میکند برای دیگران است؟
دیگران خودشان دریافت کنند! این توهم پیامبرگونه این وسط چه نقشی دارد!
اگر شخصی از طریق خواب، چنل، شهود و ...چیزی دریافت میکند، اولین استفاده کننده اش باید خودِ آن فرد باشد!
باید کاملاً از #درون بیاید و کاملاً به درون بنشیند، اگر کسی جرعه ای از نور را دریافت کند، از آن لحظه به بعد دیگر آن شخص قبلی نخواهد بود، مثل متحول شدن مولانا، عطار و ...
اگر بعد از بارها کانال شدن هنوز تحول عظیمی در شخص ایجاد نشده باشد، یعنی چیزی اشتباهست و به خطا رفته است!
و این تحول، امر و درکی فردی و درونیست و قابل انتقال به غیر نیست.
همیشه در ازای یک مسیح، صد نفر یهودا وجود داشت؛
در ازای هر محمد، صد نفر مقنع؛
در ازای هر موسی، صد نفر نصاری؛
اساتید هم اینگونه اند که در حال حاضر هزاران نفر به اسم استاد سر برآورده اند!

⬇️⬇️⬇️

در این ره اولیا باز از پس و پیش

نشانی دادهاند از منزل خویش

به حد خویش چون گشتند واقف

سخن گفتند در معروف و عارف

یکی از بحر وحدت گفت انا الحق

یکی از قرب و بعد و سیر زورق

یکی را علم ظاهر بود حاصل

نشانی داد از خشکی و ساحل

یکی گوهر برآورد و هدف شد

یکی بگذاشت آن نزد صدف شد

یکی در جزو و کل گفت این سخن باز

یکی کرد از قدیم و مُحدَث آغاز

یکی از زلف و خال و خط بیان کرد

شراب و شمع و شاهد را عیان کرد

یکی از هستی خود گفت و پندار

یکی مُستَغرَقِ بت گشت و زُنار

سخنها چون به وِفقِ منزل افتاد

در اَفهامِ خلایق مشکل افتاد

کسی کو اندر این معنی است حیران

ضرورت باشدش دانستن آن

💗 اقتدار درونیتان را باز پس گیرید💗