مجله علمی خبری اینفو

اسم کردی اسم ترکی اسم عربی اسم لری

معنی نام نِظام‌الدین

نِظام‌الدين : (عربي) 1- نظم آورنده و نظام دهنده‌ي دين؛ 2- موجب آراستگي دين؛ 3- (اَعلام) 1) نظام‌الدین اعرج (= حسن ابن محمّد): [قرن 7و8 هجری) دانشمند ایرانی، مؤلف شرح تذکره‌ي طوسی، شرح مجسطی و تفسیر قرآن؛ 2) نظام‌الدین اولیا (= شیخ محمّد دهلوی): [633-725 قمری] عارف مسلمان هندی، معروف به شاه نظام اولیا، مؤلف راحت القلوب، در ذکر سخنان استادش فریدالدین شکر گنج؛ 3) نظام‌الدین شامی (= عبدالواسع): [قرن 9 هجری] مورخ ایرانی، از مردم تبریز، مؤلف تاریخ زمان امیر تیمور، معروف به ظفرنامه‌ي شامی و مترجم داستان بلوهر و بوذاسَف، به فارسی؛ 4) نظام‌الدین محمّد یزدی (= نظام قاری): [قرن 9 هجری]، شاعر ایرانی، سراینده‌ي دیوان البسه به فارسی.


معنی نام نُعمان

نُعمان : (عربي) 1- (در قدیم) خون، 2- (به مجاز) سرخ؛ 3- (اَعلام) 1) نعمان ابن منذر [602-580 میلادی] دارای کنیه ی ابوقابوس یا ابوقبیس و مشهور به نعمان سوم، با اینکه مهمترین پادشاه از سلسله ی لخمی نیست امّا به واسطه ی آمدن نامش در مدایح و هجاهای شاعران، مشهورترین حاکم در این سلسله است. وی پس از مرگ پدرش بر اثر کوشش های عدی بن زید از سوی هرمز سامانی به پادشاهی حیره رسید. در اواخر عمر عدی بن زید را به جرم توطئه بر ضد خویش به قتل رساند. خسرو پرویز به تحریک پسر عدی وی را دستگیر و زندانی کرد. وی پس از 15 سال در زندان مرد. همچنین معروف است که خسرو پرویز او را در زیر پای فیلان انداخت و کشت؛ 2) نعمان بن امرؤالقیس [قرن 4 و 5 میلادی] معروف به نعمان سائح و نعمان امور و صاحب خورنق از پادشاهان لخمی؛ گویا در حدود سال 403 میلادی از طرف یزدگرد اول، پادشاه ساسانی، به سلطنت حیره رسیده است. ظاهراَ تربیت بهرام گور به او سپرده شده بود. وی در اواخر عمر از سلطنت کناره گرفته و به سیاحت مشغول شد. نعمان را بانی دو کاخ معروف به نام های خورنق و سدیر می دانند؛ 3) نعمان بن بشیر انصاری [2-65 قمری] صحابی، امیر، خطیب و شاعر صدر اسلام؛ نخستین مولود انصار بعد از هجرت پیامبر(ص) و در جنگ صفین از همراهان معاویه بود. در سال 53 هجری قمری، قاضی دمشق سپس والي یمن و پس از آن حاکم کوفه شد که قبل از واقعه کربلا، یزید بن معاویه وی را برکنار و عبدالله بن زیاد را جانشین وی کرد. نعمان پس از آن تا هنگام مرگ یزید، والی حمص بود. بعد از مرگ یزید وی با ابن زبیر بعیت کرد. مردم حمص بر او شوریدند و او فراری سپس کشته شد؛ 4) ابوحنیفه نعمان بن ثابت [80 یا 82-150 قمری] معروف به امام اعظم، یکی از ائمه ی چهارگانه ی اهل سنت و مؤسس مذهب حنفی است. برخی او را از طبقه تابعین شمرده اند. نیای وی ایرانی و از اهل کابل یا طخارستان بوده است. ابوحنیفه در کوفه زاده شد. ابتدا شغل بزازی داشت، سپس به تحصیل روی آورد و در فقه مقام شامخی یافت و مدتی به تدریس فقه پرداخت. به علت گرایش به فرقه زیدیه یا به علل دیگر به زندان افتاد و در زندان درگذشت. اصحاب وی را اهل رأی و قیاس گویند.


معنی نام نِعمت

نِعمت : (عربي) 1- هر چيزي كه باعث شادكامي، آسايش زندگي و سعادت انسان مي شود؛ 2- (در قديم) مال، ثروت؛ 3- عطا، بخشش؛ 4- نيكي، خوبي؛ 5- محصول؛ 6- روزي، رزق؛ 7- هديه، تحفه؛ 8- (در قديم) (به مجاز) غذا.


معنی نام نعیم

نَعيم: (عربي) 1- (در قديم) نعمت؛ 2- پرنعمت (بهشت)؛ 3- نرم، لطيف؛ 4- از نامهاي بهشت؛ 5- (اَعلام) نام چندين تن از افراد مشهور در تاريخ از جمله صحابه.


معنی نام نقی

نَقي: (عربي) 1- (در قديم) پاكيزه، پاك؛ 2- برگزيده؛ 3- (اَعلام) لقب ابوالحسن علي ابن محمّد امام دهم شيعيان(ع).


معنی نام نقیب

نَقيب: (عربي) 1- مهتر قوم، سالار، سرپرست گروه؛ 2- در دوره‌ي صفوي تا قاجار آن كه بر نقالان، معركه‌گيران، مداحان و مانند آنها رياست داشته است؛ 3- در دوره‌ي صفوي معاون يا نايب كلانتر؛ 4- (در قديم) سرپرست و متصدي امور يك گروه خاص اجتماعي يا حكومتي.


معنی نام نواب

نَوّاب: (عربي) 1- (در قديم) در دوره‌ي صفوي و قاجار عنواني كه به شاهزادگان و گاه به شاهان داده مي‌شد؛ 2- (اَعلام) نواب صفوی (= سید مجتبی): [1334 شمسی] روحانی و فعال سیاسی مسلمان ایرانی، رهبر جمعیت فدائیان اسلام. در سال 1334 همراه با چند تن از یارانش دستگیر و اعدام شد.


معنی نام نوبخت

نوبخت: 1- (= جوان بخت) 2- (اَعلام) 1) از نام‌هاي دوران ساساني؛ 2) نوبخت اهوازي نام ستاره شناس و مهندس نامور ايراني در دربار منصور خلیفه‌ي عباسی، که در طراحی و نظارت بر ساختمان شهر بغداد شرکت داشت. او دو كتاب رياضي را از زمان پهلوي به عربي برگردانيد.


معنی نام نوبخت

نوبخت: 1- (= جوان بخت) 2- (اَعلام) 1) از نام‌هاي دوران ساساني؛ 2) نوبخت اهوازي نام ستاره شناس و مهندس نامور ايراني در دربار منصور خلیفه‌ي عباسی، که در طراحی و نظارت بر ساختمان شهر بغداد شرکت داشت. او دو كتاب رياضي را از زمان پهلوي به عربي برگردانيد.


معنی نام نوح

نوح: (عربي) 1- (در عبری) به معنی راحت است؛ 2- (اَعلام) 1) سوره‌ي هفتاد و يكم از قرآن كريم داراي بيست و نه آيه؛ 2) از پيامبران مذکور در عهد عتیق و قرآن، که بنا بر روایات چون مردم آموزشهای او را نپذیرفتند، خداوند به او فرمان داد برای خود کشتی بسازد و پیروانش را همراه با یک جفت از هر جانوری در آن جای دهد. آنگاه توفانی فرستاد که همه‌ي روی زمین را آب فرا گرفت، نوح و همراهانش پس از فروکش کردن توفان به روی زمین فرود آمدند؛ 3) نوح: نام دو تن از امیران سامانی. نوح اول: امیر سامانی [331-343 قمری]؛ نوح دوم: امیر سامانی [366-387 قمری]، که در 13 سالگی بر تخت نشست و تمام دوران او به جنگ با یاغیان گذشت.




1 .. < 11 12 13 14 15 16 17 > .. آخرین



نام های دخترانه شروع شده با



نام های پسرانه شروع شده با