مجله علمی خبری اینفو
معنی نام فخرالدین
فخرالدين: (عربي) 1- موجب نازش و افتخار آيين و كيش؛ 2-(اَعلام) 1) فخرالدین اسعد گرگانی: [زنده در 446 هجری] شاعر ایرانی، سرایندهي منظومهي ویس و رامین؛ 2) پادشاه [695-706 قمری] آل کرت، که در جنگ با سپاه الجایتو درگذشت؛ 3) فخرالدین حوایجی: [زنده در 658 هجری] وزیر ابوبکرابن اسعد، اتابک فارسی و از معاصران سعدی.
معنی نام فُرات
فُرات: (عربي) خوشترين آب، آب شيرين، آب بسيار گوارا، آبي كه از فرط گوارايي عطش را بشكند.
معنی نام فَرَج
فَرَج: (عربي) 1- به دست آمدن وضعيت مناسب يا مورد علاقه در كار؛ 2- گشايش در كار و از ميان رفتن غم و رنج.
معنی نام فرحان
فرحان: (عربي) شاد، شادان، مسرور، خوشحال.
معنی نام فُرقان
فُرقان: (عربي) 1- آنچه جدا كنندهي حق از باطل باشد؛ 2 – (اَعلام) 1) سوره بيست و پنجم از قرآن كريم داراي هفتاد و هفت آيه؛ 2) نام ديگري براي قرآن.
معنی نام فَرهود
فَرهود: (عربي) 1- كودك پرگوشت و خوب صورت؛ 2- مرد درشت اندام.
معنی نام فَرید
فَريد : (عربي) (در قديم) يگانه، يكتا، بي نظير.
معنی نام فَضل
فَضل: (عربي) 1- برتري در دانش، اخلاق و هنر؛ 2- دانش و معلومات؛ 3- لطف و توجه و رحمت و احسان (كه از خداوند ميرسد)؛ 4- (در قديم) افزوني، زيادتي؛ 5- سخاوت و بخشندگي؛ 6- (اَعلام) 1) فضل ابن سهل: [قرن 1 و2 هجری] وزیر ایرانی مأمون از مردم سرخس، ملقب به ذوالریاستین، که به دست مأمون مسلمان شد و به فرمان او در حمام کشته شد؛ 2) فضل ابن نوبخت: [200 هجری] دانشمند ایرانی، مترجم کتابهای پهلوی به عربی و مؤلف کتابهایی در نجوم؛ 3) فضل برمکی: [147-193 قمری] وزیر هارونالرشید [178 هجری] و برادر رضاعی او. والی خراسان [178 هجری] در زندان هارون درگذشت.
معنی نام فضلالله
فضلالله: (عربي) 1- بخشش خدا؛ 2- (اَعلام) 1) (= فضل الله حروفی): [740-804 قمری] بنیانگذار آیین حروفیه؛ 2) فضلالله سربداری: امیر [748 هجری] سربداران برای هفت ماه.
معنی نام فَلاح
فَلاح: (عربي) رستگاري، نيك انجامي، سعادت.

