مجله علمی خبری اینفو
معنی نام سَلمان
سَلمان : (عربي) 1- سالم و مبّرا از عيب و نقص و آفت؛ 2- (اَعلام) 1) سلمان فارسی [قرن اول هجری] صحابی پیامبر اسلام(ص)، نخستین مسلمان ایرانی، که در پارسایی و پرهیزگاری او بسیار نوشتهاند در زمان عمر والی مداین شد و در آن شهر درگذشت. 2) سلمان ساوجی [قرن 8 هجری] شاعر ایرانی، از مردم ساوه.
معنی نام سَلیم
سَليم : (عربي) 1- داراي قدرت تشخيص و داوري درست، سالم و بيعيب؛ 2- (در قديم) آرام و مطيع، ساده دل و خوشباور؛ 3- (در حالت قيدي) در حال سلامت و به دور از هر گزند و آسيب؛ 4- (اَعلام) نام سه تن از شاهان عثمانی 1) سلیم اول [918-926 قمری] پدرش را وادار به کناره گیری کرد، برادرانش را کشت، ایرانیان را در جنگ چالدران شکست داد، مصر را به تصرف درآورد و عربستان را مطیع ساخت. 2) سلیم دوم [974-982 قمری] در زمان او قبرس و تونس تسخیر شد. 3) سلیم سوم [1203-1222 قمری] دو بار در جنگ با روسها شکست خورد، در زمان او مصر و آلبانی استقلال یافت. به دست ینی چریها کشته شد.
معنی نام سَمیر
سَمير : (عربي) داستان پرداز، قصه گو.
معنی نام سَمیع
سَميع : (عربي) 1- از نامهاي خداوند؛ 2- (در قديم) شنوا.
معنی نام سَهام
سَهام : (عربی) 1- سهم ها، بهره ها، نصیب ها، قسمت ها؛ 2- (در قدیم) تیرهای کمان.
معنی نام سُهیل
سُهيل : (عربي) (اَعلام) روشنترين ستارهي صورت فلكيِ كشتي (سفینه) و دومین ستارهي درخشان آسمان، كه در نواحي جنوبي ايران در مواقع محدودي از سال مشاهده ميشود.
معنی نام سیروان
سيروان : 1- عربي شده ساربان؛ 2- (اَعلام) (= آب سیروان) نام رودی در غرب ایران، در استانهای کردستان و کرمانشاه به طول 100 کیلومتر، که با نام سیروان سنندج در جنوب غربی سنندج سرچشمه میگیرد و با سیروان مریوان در جنوب شرقی مریوان مخلوط میشود و در پاوه با نام سیروان پاوه (حُلوان) جریان می یابد و سرانجام به دیاله در عراق میریزد.
معنی نام سِیفالدین
سِيفالدين :(عربي) 1- شمشير دين؛ 2- (اَعلام)1) سیفالدین ابوبکر محمّد ابن ایوب: شاه ایوبی مصر و سوریه [587-615 قمری] برادر و جانشین صلاحالدین که با صلبیان جنگید؛ 2) سیفالدین باخزری: [586-659 قمری] عارف و صوفی ایرانی، مقیم بخارا، مؤلف رسالههايی به عربی و فارسی از جمله اَسماءالحُسنی، وصیتالسفر، رساله در عشق و برخی رباعیهای فارسی؛ 3) سیفالدین سوری: پادشاهی از سلسلهي آل شَنسب (غوریان) [543-544 قمری] که به انتقام قطبالدین عمر به غزنین لشکر کشید و آنجا را غارت و ویران کرد. [543 قمری] ولی سال بعد از بهرامشاه شکست خورد و اسیر و کشته شد؛ 4) سیفالدین غازی: نام دو تن از امرای آل زنگی. سیفالدین غازی اول: اتابک موصل [541-544 قمری]، پسر و جانشین عمادالدین زنگی؛ سیفالدين غازی دوم: اتابک موصل [565-576 قمری] برادرزادهي سیفالدين غازی اول؛ 5) سیفالدين غوری: شاه سلسلهي آل شَنسَب (غوریان) [556-558 قمری] پسر و جانشین علاءالدین جهانسوز، که در جنگ با ترکان غز به دست یکی از کسان خود کشته شد؛ 6) سیفالدین غوری: آخرین سلطان مصر [906-922 قمری] از ممالیک برجی ملقب به قانصوه. برای جنگ با عثمانی با شاه اسماعیل صفوی متحد شده ولی نقشهاش لو رفت، سپاه عثمانی قاهره را گرفت و او در جنگ کشته شد؛ 7) سیفالدين محمّد: (سیف فرغانی) [قرن 8 هجری] شاعر ایرانی که در آسیای صغیر اقامت گزید. شعرهایش بیشتر معترض، انتقادآمیز و دارای مضمونهای عرفانی است.
معنی نام سِیف
سِيف : (عربي) 1- (در قديم) شمشير؛ 2- ساحل دريا، كنارهي دريا.
معنی نام زایر
زایر : (عربي) 1- آن كه به زيارت اماكن مقدسه ميرود، زيارت كننده؛ 2- (در قديم) ديدار كننده، زائر؛ 3- (در قديم) (به مجاز) تقاضا كننده.

