مجله علمی خبری اینفو

اسم کردی اسم ترکی اسم عربی اسم لری

معنی نام سَهام

سَهام : (عربی) 1- سهم ها، بهره ها، نصیب ها، قسمت ها؛ 2- (در قدیم) تیرهای کمان.


معنی نام سهراب

سهراب : 1- دارنده‌ي آب و رنگ سرخ، سرخاب؛ 2- (اَعلام) (در شاهنامه) پسر رستم از تهمینه، که در توران زاده و بزرگ شد و در جستجوی پدر با سپاهی به ایران آمد. پدر و پسر بی آنکه یکدیگر را بشناسند باهم جنگیدند و هنگامی که رستم پهلوی او را با خنجر شکافت، آنگاه سهراب را شناخت.


معنی نام سَهند

سَهند : (اَعلام) كوه آتش‌فشاني قديمي و خاموش در جنوب آذربايجان شرقی میان تبریز و مراغه، که بلندترین قله‌اش 3722 متر است.


معنی نام سُهیل

سُهيل : (عربي) (اَعلام) روشن‌ترين ستاره‌ي صورت فلكيِ كشتي (سفینه) و دومین ستاره‌ي درخشان آسمان، كه در نواحي جنوبي ايران در مواقع محدودي از سال مشاهده مي‌شود.


معنی نام سیامک

سيامك : 1- داراي موي سياه؛ 2- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) پسر كيومرث شاه پیشدادی كه به دست ديوان كشته شد و پسر سيامك، (هوشنگ) انتقام او را گرفت؛ 2) پهلوان تورانی در جنگ یازده رخ، که به دست گرازه، پهلوان ایرانی کشته شد.


معنی نام سیاوش

سياوش : 1- دارنده‌ي اسب نر سياه؛ 2- (اَعلام) (در شاهنامه) شاهزاده ایرانی، پسر كيكاووس که چون به عشق نامادری خود سودابه پاسخ نداد، سودابه به او بهتان زد و او به توران زمین رفت و فرنگیس دختر افراسیاب را به زنی گرفت. سرانجام به فرمان افراسیاب کشته شد.


معنی نام سیپان

سیپان : (کردی) 1- بلندی مانع باد؛ 2- کوهی که در همه‌ی ایام برف داشته باشد؛ 3- (اَعلام) نام دو کوه در کردستان.


معنی نام سیروان

سيروان : 1- عربي شده ساربان؛ 2- (اَعلام) (= آب سیروان) نام رودی در غرب ایران، در استانهای کردستان و کرمانشاه به طول 100 کیلومتر، که با نام سیروان سنندج در جنوب غربی سنندج سرچشمه می‌گیرد و با سیروان مریوان در جنوب شرقی مریوان مخلوط می‌شود و در پاوه با نام سیروان پاوه (حُلوان) جریان می یابد و سرانجام به دیاله در عراق می‌ریزد.


معنی نام سیروس

سيروس : 1- (تلفظ فرانسوي كوروش)، ( كوروش؛ 2- (اَعلام) از زمره‌ي نام‌هاي كهن ايراني؛ 3- ابرِ سيروس.


معنی نام سِیف‌الدین

سِيف‌الدين :(عربي) 1- شمشير دين؛ 2- (اَعلام)1) سیف‌الدین ابوبکر محمّد ابن ایوب: شاه ایوبی مصر و سوریه [587-615 قمری] برادر و جانشین صلاح‌الدین که با صلبیان جنگید؛ 2) سیف‌الدین باخزری: [586-659 قمری] عارف و صوفی ایرانی، مقیم بخارا، مؤلف رساله‌هايی به عربی و فارسی از جمله اَسماءالحُسنی، وصیت‌السفر، رساله در عشق و برخی رباعیهای فارسی؛ 3) سیف‌الدین سوری: پادشاهی از سلسله‌ي آل شَنسب (غوریان) [543-544 قمری] که به انتقام قطب‌الدین عمر به غزنین لشکر کشید و آنجا را غارت و ویران کرد. [543 قمری] ولی سال بعد از بهرامشاه شکست خورد و اسیر و کشته شد؛ 4) سیف‌الدین غازی: نام دو تن از امرای آل زنگی. سیف‌الدین غازی اول: اتابک موصل [541-544 قمری]، پسر و جانشین عمادالدین زنگی؛ سیف‌الدين غازی دوم: اتابک موصل [565-576 قمری] برادرزاده‌ي سیف‌الدين غازی اول؛ 5) سیف‌الدين غوری: شاه سلسله‌ي آل شَنسَب (غوریان) [556-558 قمری] پسر و جانشین علاءالدین جهانسوز، که در جنگ با ترکان غز به دست یکی از کسان خود کشته شد؛ 6) سیف‌الدین غوری: آخرین سلطان مصر [906-922 قمری] از ممالیک برجی ملقب به قانصوه. برای جنگ با عثمانی با شاه اسماعیل صفوی متحد شده ولی نقشه‌اش لو رفت، سپاه عثمانی قاهره را گرفت و او در جنگ کشته شد؛ 7) سیف‌الدين محمّد: (سیف فرغانی) [قرن 8 هجری] شاعر ایرانی که در آسیای صغیر اقامت گزید. شعرهایش بیشتر معترض، انتقادآمیز و دارای مضمونهای عرفانی است.




1 .. < 3 4 5 6 7 > .. آخرین



نام های دخترانه شروع شده با



نام های پسرانه شروع شده با