مجله علمی خبری اینفو
معنی نام مِقداد
مِقداد : (عربي) 1- بسيار قطع كنندهي چيز؛ 2- (اَعلام) نام يكي از اصحاب بزرگ پیامبر اسلام(ص) كه مردي فاضل و دانشمند و شجاع بود و يكي از هفت نفري است كه در آغاز بعثت اسلام آوردند.
معنی نام مقصود
مقصود : (عربي) آنچه كسي قصد انجام آن را دارد، منظور، مقصد.
معنی نام مُكَرم
مُكَرم : (عربي) 1- گرامي و عزيز كرده، عزيز و محترم؛ 2- (در حالت قيدي) (در قديم) با عزت و بزرگي.
معنی نام مُلكآرا
مُلكآرا : (عربي ـ فارسي) 1- (در قديم) (به مجاز) مايهي زينت و آراستگي سلطنت يا مملكت؛ 2- (اَعلام) ملک آرا: [1255-1316 قمری]، لقب عباس میرزا نایب السلطنه، شاهزادهي ایرانی، برادر ناصرالدین شاه، مؤلف کتابی در شرح حال خود.
معنی نام منصور
منصور : (عربي) 1- (در قديم ) ياري داده شده، پيروز شده، پيروز و موفق؛ 2- (درحالت قيدي) به صورت غلبه يافته، پيروزمندانه؛ 3- (اَعلام) 1) نام دو تن از امیران سامانی. منصور اول: امیر [350-366 قمری]، محمّد بلعمی وزیر او بود. منصور دوم: امیر سامانی [387-389 قمری]؛ 2) منصور: لقب ابوجعفر عبدالله، دومین خلیفهي عباسی [136-158 قمری] معروف به دوانیقی، که به دستور او پایتخت عباسیان در بغداد ساخته شد، ابو مسلم کشته شد و قیام مقنع و چندین قیام علویان سرکوب شد. در زمان او آندلس از خلافت عباسی جدا شد؛ 3) منصور (= شاه منصور): شاه بخشی از جنوب ایران و آخرین شاه [790-795 قمری] سلسلهي آل مظفر، که در جنگ با امیر تیمور گورکان کشته شد؛ 4) منصور (= منصور ابن ابی عامر): لقب محمّد ابن عبدالله: [قرن 3 هجری] وزیر و سردار امویان آندلس، از فاتحان معروف آن سرزمین، که در برابر مسیحیان پیروزیهای درخشانی داشت؛ 5) منصور بالله: [قرن 4 هجری] لقب قاسم ابن علی، پیشوای زیدی یمن؛ 6) منصور دشتکی: (= غیاث الدین منصور) [قرن 5 هجری] فقیه و حکیم ایرانی. وزیر شاه تهماسب اول صفوی [936-937 قمری]، که استعفاء داد و برای ادامهي کار تدریس به شیراز بازگشت. از آثار اوست: اخلاق منصوری، الاشارات والتَلویحات (حکمت)، تعدیلُالمیزان (منطق) و مَعالِمُ الشَفا (طب)؛ 7) منصور حلاج (= حسین ابن منصور): [قرن 3 و 4 هجری] اندیشمند ایرانی، از مردم فارس، از بزرگان صوفیه و مؤلف چندین کتاب، که تنها یکی از آنها به عربی در دست است، به نام کتاب الطَّواسین. او در بغداد هشت سال زندانی و پس از آن تکفیر و سنگسار شد و جسدش را سوزاندند.
معنی نام مُنعم
مُنعم : (عربي) 1- (در قديم) داراي مال و نعمت بسيار، ثروتمند، توانگر؛ 2- آن كه به ديگران احسان مي كند، بسيار بخشنده.
معنی نام منوچهر
منوچهر : 1- به معني «از نژاد و پشت منوش» [منوش يكي از ناموران قديم]؛ 2-(اَعلام) منوچهر شاه اساطیری ایران، از خاندان ايرج يكي از پادشاهان پيشدادي است. او پسر پشنگ و نوهي ایرج است که به کین خواهی ایرج برخاست و سلم و تور را کشت. آنگاه جدش فریدون او را پادشاهی داد و او 120 سال پادشاهی کرد.
معنی نام مُنيب
مُنيب : (عربي) (درقديم) بازگشت كننده به سوي حق.
معنی نام موحد
موحد : (عربي) آن كه به يگانگي خداوند ايمان دارد، يكتا پرست.
معنی نام موسی
موسی : (عبري) 1- به معني از آب كشيده؛ 2- (اَعلام) 1) موسي ابن عمران(ع) پيغمبر معروف بني اسرائيل در زمان فرعون و رهبر اسیران یهودی در مصر، که آنان را به سوی فلسطین رهبری کرد، ولی پیش از رسیدن بدانجا در اردن درگذشت؛ 2) موسي ابن جعفر(ع) (= ابوالحسن موسی بن جعفر): [128-183 قمری] ملقب به كاظم هفتمين امام شيعيان. در زندان هارون الرشید مسموم و به شهادت رسید؛ 3) موسی بن شاکر: [زنده در سال 200 قمری] دانشمند ایرانی، از مرد خراسان، که همراه مأمون به بغداد رفت و فرزندانش معروف به بنوموسی، در اختر شناسی، مکانیک و ریاضیات شهرت یافتند؛ 4) موسی ابن میمون: [1135-1204 میلادی] پزشک و اندیشمند یهودی آندلسی، که از سال 1166 در مصر اقامت گزید. مؤلف کتابهایی در پزشکی، منطق و علم کلام، از جمله: دلالة الحایرین و سراجُ المُنیر؛ 5) موسی خورنی: [407-492 میلادی] مورخ ارمنی، مؤلف تاریخ ارمنستان (ترجمه).

