مجله علمی خبری اینفو
معنی نام اَرکان
اَركان : (عربي) 1- ركنها، مبناها، پايهها؛ 2- (به مجاز) بزرگان، اعيان، كارگزاران و كارگردانان حكومت.
معنی نام اِرمیا
اِرميا : (عبري) (= ارمیای نبی= يرميا)، 1- يعني «يهوه به زير مياندازد»؛ 2- (اَعلام) نام يكي از پيامبران بني اسرائيل [حدود 650-570 پیش از میلاد]، پسر حلقيا و دومين انبياء اعظم عهد عتيق که در زمان سلطنت یوشیا و یهویاقیم و صدقیا و هم در زمان اسیری صدقیا نبوت کرده است. مدتی به وسیلهي شاه اسرائیل زندانی شد، سپس به اسارت به بابل برده شد، مدتی هم در مصر بود. مراثی ارمیای نبی در عهد عتیق منسوب به او و کتاب ارمیای نبی در عهد عتیق شرح حال اوست. + و يرميا.
معنی نام اََروند
اََروند : (اوستایی، aurvant) (در تفسیر پهلوی، arvand) 1- تند، تيز، چالاك، دلير؛ 2- فر، شكوه، شأن و شوكت؛ 3- (اَعلام) 1) نام رودِ دجله؛ 2) نام پدر سهراب شاه كه نسب وي به كي قباد ميرسد.
معنی نام اُسامه
اُسامه : (عربي) 1- (اَعلام) نام چند تن از صحابيان پیامبر اسلام(ص) از جمله اسامه ابن زيد؛ 2- اُسامه اسم خاص است براي شير؛ به تعبيري اين واژه به معني شير بيشه، اسد؛ 3- (به مجاز) دلير و شجاع ميباشد.
معنی نام اِسحاق
اِسحاق : (عبري) (اَعلام) 1) نام پسر حضرت ابراهيم(ع) از ساره [سارا] از زمره پيامبران بني اسرائيل. نام اين پيغمبر (اسحاق) هفده بار در قرآن كريم آمده است؛ 2) سردار ایرانی که در ماوراءالنهر به خونخواهی ابومسلم برخاست [قرن 2 هجری] و بر منصور خلیفهي عباسی شورید و مژدهي آمدن زرتشت را داد.
معنی نام اَسد
اَسد : (عربي) 1- شير، شير درنده؛ 2- كنايه از شجاعت و بيباكي؛ 3- (اَعلام) نام چند تن از افراد در تاريخ از جمله برخي از اصحاب پیامبر اسلام(ص).
معنی نام اِسرافیل
اِسرافيل : (عبري) 1- درخشيدن مانند آتش؛ 2- (در اديان) به باور مسلمانان و پيروان ديگر اديان سامي، يكي از فرشتگان مقرب خداوند است كه در روز قيامت با دميدن در شيپور خود مردگان را زنده ميكند.
معنی نام اَسعد
اَسعد : (عربي) 1- سعيد، نيك بخت؛ 2- خوشترين، مباركترين؛ 3- نيك بختتر، خوشبختتر، بهروزتر؛ 4- (اَعلام) 1) نام چند تن از اشخاص معروف از جمله صحابه؛ 2) فخرالدين اسعد گرگاني: [زنده در 446 هجری] شاعر ایرانی، سرایندهي منظومهي ویس و رامین.
معنی نام اسفند
اسفند : (اوستايي) 1- (= اسپند) مقدس؛ 2- (در گاه شماري) ماه دوازدهم از سال شمسي؛ 3- (در گياهي) دانهي سياه خوش بويي كه آن را براي دفع چشم زخم در آتش ميريزند؛ 4- (در گياهي) گياهي علفي چند ساله با گلهاي سفيد و ميوهي ناشكوفا كه دانههايي سياه رنگ در داخل ميوهي آن قرار دارد.
معنی نام اسفندیار
اسفنديار : (اوستايي) 1- مقدس آفريده يا آفريدهي (خرد) پاك؛ 2- (اَعلام) (در شاهنامه) پسر گشتاسب كه به خاطر شستشو در چشمهاي رویينتن شده بود (جز چشمهایش که در آن زمان آنها را بسته بود) پدرش او را به جنگ رستم فرستاد. رستم با تیری که به چشمش زد، او را هلاک کرد.

