مجله علمی خبری اینفو

اسم کردی اسم ترکی اسم عربی اسم لری

معنی نام حُجت

حُجت : (عربي) 1- آنچه با آن بتوان ادعايي را ثابت كرد، دليل، برهان؛ 2- (در قديم) پيشوا، رهبر.


معنی نام حُر

حُر : (عربي) 1- آزاد؛ 2- (در قديم) داراي اعتقاد و رفتار شايسته و بزرگوارانه، جوانمرد، آزاده؛ 3- (اَعلام) 1) حُر ابن یزید (ریاحی) [قرن اول هجری] سردار و جنگجوی عرب، که در هنگام عزیمت امام حسين(ع) به کوفه، با هزار سوار راه او را بست، ولی در روز عاشورا از همکاری با سپاه کوفه خودداری کرد، به یاری امام حسین (ع) شتافت و در جنگ شهید شد؛ 2) حُر عاملی (محمّد ابن حسن) [1033-1104 قمری] فقیه شیعی لبنانی که در ایران اقامت گزید. از آثار اوست: اَمل الآمِل و وسایل الشیعه، هر دو به عربی، که دومی از کتابهای مهم فقهی است.


معنی نام حِسام

حسام : (عربي) (در قديم) شمشير تيز و برنده.


معنی نام حِسام‌الدین

حِسام‌الدين : (عربي) 1- (در قديم) شمشير دين؛ 2- (اَعلام) 1) حسام‌الدین چلبی: [622-683 قمری] صوفی اهل آسیای صغیر، از تبار ایرانی (مردم ارومیه)، مرید، شاگرد، دوست و جانشین مولوی، که مثنوی مولوی به خواهش و بنام او سروده شده است؛ 2) حسام‌الدین خلیل: اتابک لر کوچک [قرن 7 هجری] که به دست سردار خلیفه‌ي بغداد کشته شد و جسدش را سوزاندند؛ 3) حسام‌الدین علی: از شاهان آل شنسب، که نظامی عروضی [در سال 550 هجری] چهارمقاله را به نام او نوشته است؛ 4) حسام‌الدین عمر: اتابک لر کوچک [693 هجری]، که بر اثر مخالفت امیران جایش را به صمصام‌الدین محمود داد و با او در حکومت شریک شد. در سال 695 هجری به فرمان غازان خان کشته شد.


معنی نام حِسان

حِسان : (عربي) 1- بسيار نيكو، بسيار خوب، نيكروي؛ 2- (اَعلام) حسان ابن ثابت [قرن اول هجری] شاعر عرب ملقب به «شاعر پیامبر» بعدها از هواداران معاویه شد.


معنی نام حسن

حسن : (عربي) 1- نيكو، خوب، زيبا، جميل؛ 2- (در فقه) ويژگي حديثي كه سنديت آن معتبر است؛ 3- (اَعلام) 1) حسن ابن علي(ع): [3-50 قمری] [= امام حسن مجتبی(ع)] دومین امام شیعیان؛ 2) ابومحمّد حسن ابن علی: [232-260 قمری] [= امام حسن عسکری(ع)] یازدهمین امام شیعیان؛ 3) حسن بصری، ابوسعید: [21- 110 قمری] فقیه و محدث عرب، ساکن بصره، از پیشگامان تصوف؛ 4) حسن جلایری: بنیانگذار و نخستین شاه [740-757 قمری] سلسله‌ي جلایریان، معروف به حسن ایلکانی و شیخ حسن بزرگ؛ 5) حسن غزنوی: شاعر و واعظ فارسی زبان معروف به سیّد اشرف؛ 6) حسن صباح: [قرن 5 و6 هجری] رهبر [483 -518 قمری] اسماعیلیان ایران و بنیانگذار دولت اسماعیلیان در الموت.


معنی نام حَسُّون

حَسُّون : (عربی) 1- نام پرنده‌اي، سهره؛ 2- (در عربی) شُوَیکیّ؛ 3- (در گویشهای محلی خوزستان) مُصَغر حسن و گاه برای تحبیب به معنی حسن دوست داشتنی.


معنی نام حَسیب

حَسيب : (عربي) 1- (در قديم) داراي فضل و كمال اكتسابي يا ذاتي، بزرگوار؛ 2- از اسامي خداوند.


معنی نام حسین

حسين : (عربي) 1- خوب، نيكو؛ 2- (اَعلام) 1) حسین ابن علی: [= امام حسین (ع)] [4-61 قمری] سومین امام شيعيان، ملقب به سِیدالشُهَدا و خامس آل عبا، که خلافت یزید ابن معاویه را نپذیرفت و در جنگ با سپاهیان اموی همراه جمعی از یارانش شهید شد؛ 2) حسین ابن روح نوبختی: [قرن 4 هجری] سومین نایب از نایبهای چهارگانه‌ي امام قائم شیعیان، حضرت مهدی (ع)؛ 3) حسین ابن محمّد آوی: [قرن 8 هجری] اولین مترجم کتاب محاسن اصفهان مافروخی از عربی و فارسی؛ 4) حسین ابن منصور: [قرن 4 هجری] اندیشمند ایرانی، از مردم فارس، از بزرگان صوفیه و مؤلف چندین کتاب، که تنها یکی از آنها به عربی در دسترس است، به نام کتاب الطَّواسین. او در بغداد 8 سال زندانی و پس از آن تکفیر و سنگسار شد و جسدش را سوزاندند؛ 5) حسین ایلکانی، نام دو تن از شاهان جلایری. حسین اول: (= حسین جلایر) سومین شاه [776-784 قمری] سلسله، که در تبریز بر تخت نشست و به دست برادرش احمد ایلکانی کشته شد. حسین دوم: (= حسین ابن علاءالدوله) آخرین شاه [827-835 قمری] سلسله‌ي ایلکانی، که بر بخشی از عراق حکومت کرد، به دست قراقوینلوها کشته شد؛ 6) حسین بایقرا: شاه [873-911 قمری] سلسله‌ي تیموری در خراسان و ماوراءالنهر، که علیشیر نوایی وزارت او را داشت؛ 7) حسین صفوی: شاه ایران [1105-1135 قمری] از سلسله‌ي صفوی، معروف به شاه سلطان حسین، که افغانان در زمان او به ایران حمله و او را از سلطنت خلع کردند و پس از مدتی کشتند.


معنی نام حِکمت

حِكمت : (عربي) 1- معرفت به مسائل، خردمندي، فرزانگي؛ 2- سخن اخلاقي، پند، اندرز؛ 3- علم خداوند.




1 .. < 27 28 29 30 31 32 33 > .. آخرین



نام های دخترانه شروع شده با



نام های پسرانه شروع شده با