مجله علمی خبری اینفو

اسم کردی اسم ترکی اسم عربی اسم لری

معنی نام یعقوب

يعقوب : (عربی) 1- به معني «پاشنه را مي‌گيرد»؛ 2- (اَعلام) 1) پیامبر یهود و نیای بنی اسرائیل، پسر حضرت اسحاق و پدر حضرت یوسف؛ 2) از حواریان حضرت عیسی(ع)، معروف به یعقوب اکبر، که به روایت انجیل در پای صلیب حضرت عیسی(ع) حضور داشت و در مصر به دار آویخته شد. یکی از رساله‌های عهد جدید منسوب به اوست؛ 3) یعقوب اصغر: [زنده تا 43 میلادی] یکی دیگر از حواریان حضرت عیسی(ع)، که به فرمان هِرود کشته شد؛ 4) یعقوب بردعی: [زنده تا 578 میلادی] اسقف سریانی، بطریرک انطاکیه و بنیانگذار مذهب یعقوبی؛ 5) یعقوب بیگ: امیر [883-896 قمری] سلسله‌ي آق‌قوینلو، که سلطان حیدر صفوی را شکست داد و کشت. به دست یکی از همسرانش مسموم شد؛ 6) یعقوب رهاوی: [حدود 633-708 قمری] اسقف یعقوبی، نحوی، مورخ و فیلسوف سریانی، مؤلف نخستین دستور زبان سریانی؛ 7) یعقوب لیث: نخستین امیر [247-265 قمری] و بنیانگذار سلسله‌ي صفاریان. بخشی از افغانستان کنونی را فتح کرد. سپس سلسله‌ي طاهریان را برانداخت. در جریان حمله به عراق در خوزستان درگذشت.


معنی نام یَمین

يَمين: (عربي) 1- (در قديم) راست، سمت راست، در مقابلِ يسار؛ 2- دست راست انسان؛ 3- (به مجاز) دست يار، مايه اقتدار؛ 4- سوگند؛ 5- توانگري، بركت و سعادت.


معنی نام یوسف

يوسف: (عربی) 1- به معني «خواهد افزود»؛ 2- (اَعلام) 1) سوره‌ي دوازدهم از قرآن كريم، داراي صد و يازده آيه؛ 2) یوسف: پیامبر بنی اسرائیل، پسر محبوب حضرت یعقوب، که گفته شده است برادرانش او را در چاهی انداختند و او به مصر برده شد و در آنجا او را به غلامی فروختند. زلیخا همسر اربابش عاشق او شد، ولی او این عشق را رد کرد و در نتیجه به زندان افتاد. بعدها وزیر فرعون شد؛ 3) یوسف ابن تاشفین: شاه [453-500 قمری] سلسله‌ي مرابطون، که مراکش را پایتخت قرار داد، شاه کاستیل را شکست داد و شهر تِلمسان را بنا کرد؛ 4) یوسف ابن عبدالمؤمن: امیر [1163-1184 میلادی] سلسله‌ي موحدون در آندلس که به حمایت از ابن رشد پرداخت؛ 5) یوسف شاه: نام دو تن از اتابکان لر بزرگ. یوسف شاه اول: اتابک [672-680 قمری]. یوسف شاه دوم، ملقب به رکن‌االدین: اتابک [720-745 قمری]؛ 6) یوسف عادل شاه (= عادل شاه): بنیانگذار [895-916 قمری] سلسله‌ي عادلشاهیان هند و نخستین فرمانروایی که مذهب شیعه را در هند رواج داد؛ 7) یوسف فلاوی: [حدود 37- حدود 100 میلادی] مورخ یهودی، که تاریخ جهان را از آغاز تا سال 69 میلادی، همراه با شرح حال خودش نوشت.


معنی نام یونا

يونا: (عبري) 1- به معني «خداوند مي‌دهد»؛ 2- (اَعلام) نام ديگر حضرتِ يونس(ع). [صاحب قاموس كتاب مقدس در ذيل مدخل يونس گفته است لفظ يونا به معني كبوتر است]. يونس.


معنی نام گَرشاسب

گَرشاسب : (= كرشاسپ و گرشاشپ) 1- به معني دارنده‌ي اسب لاغر؛ 2- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) از پهلوانان ايراني سپاه منوچهر در جنگ با سلم و تور و خزانه دار منوچهر. گرشاسبنامه سرگذشت اوست. 2) آخرین شاه از سلسله‌ي پیشدادیان و پسر زو كه نه سال پادشاهي كرد.


معنی نام گَشتاسب

گَشتاسب : 1- دارنده‌ي اسب آماده؛ 2- (اَعلام) نام پسر لهراسب پادشاه كيان كه خواهان پادشاهي از پدر بود، و نام پدر داريوش بزرگ پادشاه هخامنشي.


معنی نام گشواد

گشواد : 1- دارنده‌ي اسب آماده؛ 2- (اَعلام) نام پسر لهراسب پادشاه كيان كه خواهان پادشاهي از پدر بود، و نام پدر داريوش بزرگ پادشاه هخامنشي.


معنی نام گودرز

گودرز : (اَعلام) 1) (در شاهنامه) سردار ايراني عصر کیکاووس و کیخسرو، پسر گشواد و دارای 78 پسر، که همه از پهلوانان بودند. او در خواب از وجود کیخسرو خبر یافت و گیو را به جستجویش به توران فرستاد. در جنگ یازده رخ پیران را کشت. کیخسرو او را وصی خود قرار داد؛ 2) شاه اشکانی [45-51 میلادی] که از سال 41 میلادی با وردان بر سر پادشاهی کشمکش داشت و سرانجام با کشته شدن وردان به دست بزرگان پارتی به پادشاهی رسید. کتیبه‌اي از او به زبان یونانی در بیستون باقی است.


معنی نام کاروان

کاروان : 1- گروه مسافرانی که با هم عازم مقصدی هستند، قافله؛ 2- (به مجاز) چیزی که عناصر و اجزای آن به دنبال هم در حرکتند.


معنی نام کاظم

کاظم : (عربي) 1- (در قديم) فرو خورنده خشم؛ 2- (اَعلام) لقب امام موسي ابن جعفر(ع) هفتمين امام شيعيان.




1 .. < 1 2 3 4 5 > .. آخرین



نام های دخترانه شروع شده با



نام های پسرانه شروع شده با