مجله علمی خبری اینفو

اسم کردی اسم ترکی اسم عربی اسم لری

معنی نام کیا

كيا : 1- (در قديم) پادشاه، سلطان، حاكم، فرمانروا، والي؛ 2-(به مجاز) سرور و بزرگ؛ 3- (به مجاز) حرمت، عزت، آبرو؛ 4- (اَعلام) عنوان بعضي از حكام و رؤساي طبرستان و گيلان در قديم.


معنی نام کیارش

كيارش: (از كي + آرش)، 1- در اوستا «kavi arshan» به معني كي و شهريار دلير؛ 2- (اَعلام) نام يكي از چهار پسر كيقباد است.


معنی نام کیان

كيان: 1- (به مجاز) سروران و بزرگان؛ 2- (اَعلام) 1) كي‌ها، هركدام از پادشاهان داستاني ايران از كيقباد تا دارا؛ پادشاهان و سلاطين؛ 2) نام شهرستانی در شهرکرد، در استان چهارمحال و بختیاری.


معنی نام کیانوش

كيانوش: 1- بزرگ جاويدان. [از واژه‌ي اوستايي «كوئي» = بزرگ، گرامي+ اَنوش = بي‌مرگ]؛ 2- (اَعلام) نام برادر فريدون.


معنی نام کیاوش

كياوش : (كيا + وش (پسوند شباهت))، ويژگي آن كه مثل پادشاهان، سروران و بزرگان است.


معنی نام کیکاووس

كِيكاووس : 1- به معني«داراي منبع فراوان»؛ 2- (اَعلام) 1) (= کاووس) (در شاهنامه) دومين پادشاه كيانی؛ که 160 سال پادشاهی کرد؛ 2) نام دو تن از شاهان سلجوقی روم. عزّالدین کیکاووس اول: شاه [608-615 قمری]؛ عزّالدین کیکاووس دوم: شاه [643-655 قمری]، که با برادرانش قلج ارسلان چهارم و کیقباد دوم در سلطنت شریک بود. پس از حمله‌ي مغول به بیزانس گریخت و پایان عمر را در آوارگی گذراند؛ 3) کیکاووس‌ابن اسکندر (عُنصُرالمَعالی) [حدود 412- حدود 480 قمری] نویسنده‌ي ایرانی و از امیران سلسله‌ي زیاریان، مؤلف قابوسنامه.


معنی نام کیوان

كيوان: 1- زحل، ز زحل؛ 2- (در قديم) (به مجاز) آسمان.

کیوان در لغت نامه دهخدا: [ ک َی ْ / ک ِی ْ ] (اِخ ) زحل . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 372). نام ستاره ٔ زحل است . (فرهنگ جهانگیری ). نام ستاره ٔ زحل است که در فلک هفتم می باشد. (برهان ) (غیاث ). نام کوکب زحل است که در فلک هفتم می باشد و از همه ٔ کواکب اعلی و اعظم است ، و کی به معنی بزرگ و «ون » و «وان » به معنی مانند است . (انجمن آرا) (آنندراج ) . زحل . یکی از سیارات منظومه ٔ شمسی میان برجیس (مشتری ) و اورانوس . به عقیده ٔ قدما این ستاره در فلک هفتم جای دارد و آن را دورترین ِ کواکب گمان می برده اند. نجم ثاقب . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کیوان اسم ایرانی نیست و بابلی است و ظاهراً ایرانیها اسمی برای زحل نداشته اند. (گاه شماری تألیف تقی زاده حاشیه ٔ ص 204). مأخوذ از بابلی ، در الواح بابلی ، کیوانو. عبری ، کیوان . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). نام ستاره ٔ هفتم از هفت سیاره است … و نزد منجمان نحس اکبر است .


معنی نام كيومرث

كيومرث : (= گيومرت)، 1- زنده‌ي فاني. [جزء اول «گيو» و «گيه» به معني جان و زندگي است و جزء دوم «مرتن» صفت است به معني مردني و در گذشتني و به تعبير ديگر مردم، چون بشر فاني است او را مردني و درگذشتني ناميده‌اند. (از پاورقي برهان ـ چ معين)] 2- معني كيومرث در تاريخ بلعمي «زنده‌ي گويا» آمده است؛ 3- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) کیومرث: نخستين شاه سلسله‌ي پیشدادیان که 30 سال پادشاهی کرد. 2) (در اوستا) کیومرث: نخستین انسان. از نطفه‌ي او که بر زمین ریخت، مَشیه و مَشیانه به صورت مرد و زن پدید آمدند.


معنی نام كِيهان

كِيهان : گيهان، جهان، عالم، گيتي، مجموعه‌ي همه اشيا و پديده‌هاي موجود در هستي، آسمان.


معنی نام کارن

کارن : (= قارِن)، ن قارِن.




1 .. < 2 3 4 5 6 7 8 > .. آخرین



نام های دخترانه شروع شده با



نام های پسرانه شروع شده با