مجله علمی خبری اینفو

اسم کردی اسم ترکی اسم عربی اسم لری

معنی نام مُصيب

مُصيب : (عربي) 1- (در قديم) آن كه حقيقت امري را دريافته است؛ 2- درستكار، صواب كار، در مقابلِ مخطي.


معنی نام مَظاهر

مَظاهر : (عربي) (جمعِ مَظهَر)، جلوه‌ها، نشانه‌ها.


معنی نام مُظفر

مُظفر : (عربي) 1- پيروز، غالب، موفق؛ 2- (در حالت قيدي) با پيروزي و موفقيت.


معنی نام مَظهر

مَظهر : (عربي) 1- نماد، نشانه؛ 2- محل تجلي، تجلي‌گاه؛ 3- (در تصوف) شخص داراي ريش انبوه و فراخ و سبلت و چهره‌ي نافذ.


معنی نام مَعاد

مَعاد : (عربي) 1- (در ادیان) زنده شدن دوباره ی انسان بعد از مرگ تا در روز قیامت به اعمال او رسیدگی شود؛ 2- (در ادیان) اعتقاد به زندگی دوباره، یکی از سه اصل اعتقادی مسلمان؛ 3- (در ادیان) جهان آخرت؛ 4- (در ادبیات) در بدیع آن است که پایان مصراع دوم به آغاز مصراع سوم باز می گردد؛ 5- (در قدیم) محل بازگشت.


معنی نام مَعاذ

مَعاذ : (عربي) 1- (در قديم) پناهگاه؛ 2- (اَعلام) معاذ ابن جبل: [قرن اول هجری] صحابی پیامبر اسلام(ص)، که برای دعوت مردم به دین اسلام به یمن فرستاده شد. در فتح شام شرکت داشت و در آنجا درگذشت.


معنی نام مُعتصم

مُعتصم : (عربي) 1- (در قديم) چنگ در زننده، پناه برنده؛ 2- چنگ زننده در چيزي براي استعانت و نجات، پناه گيرنده؛ 3- (اَعلام) لقب ابو اسحاق محمّد ابن هارون‌الرشيد، هشتمين خليفه‌ي عباسي [218-227 قمری] که در زمان او سرداران ترک در دربار قدرت یافتند، قیام بابک سرکوب شد. و بابک و افشین را به فرمان او کشتند. او پایتخت خود را به سامرا انتقال داد.


معنی نام مِعراج

مِعراج: (عربي) 1- (در اديان) رفتن به سوي آسمان، به ويژه در مورد پیامبر اسلام(ص)؛ 2- به بالا رفتن، عروج؛ 3- (در قديم) (به مجاز) تكامل؛ 4- (در قديم) وسيله‌اي براي بالا رفتن، به ويژه نردبان.


معنی نام معروف

معروف : (عربي) 1- آنچه در نزد دیگران یا در نزد همه شناخته شده است؛ 2- موسوم و شناخته شده؛ 3-(در علم حدیث) حدیثی مقبول که راوی آن ضعیف است؛ 4- (در تصوف) خداوند؛ 5- (در قدیم) (به مجاز) مهم، اصلی؛ 6- (در قدیم) (به مجاز) مقرب، نزدیک؛ 7- (اعلام) 1) معروف بغدادی [قرن 8 و 9 قمری] خوش نویس و شاعر، در بغداد زاده شد. هنگامی که سلطان احمد ملایر در بغداد مسلط شد به دربار او رفت و به کتابت مشغول شد. در سال 817 هجری قمری هنگامی که شاهرخ تیموری به اصفهان آمد او را همراه خود به اصفهان برد و کاتب مخصوص خود کرد. از شاگردان او شمس الدین هروی و استاد بایسنقر میزا بودند، هنگامی که احمد لر به شاهرخ سوء قصد کرد چون معروف از ملازمان او بود در قلعه ی اختیارالدین زندانی شد و در همانجا درگذشت؛ 2) معروف کرخی [قرن دوم هجری] از دوستان امام رضا (ع) و از زاهدان و متصوفان مشهور زمان خود، ابوالفرج بن الجوزی کتابی در اخبار و آداب او نوشته است.


معنی نام مُعظم

مُعظم : (عربي) بزرگ داشته شده، بزرگوار.




1 .. < 18 19 20 21 22 23 24 > .. آخرین



نام های دخترانه شروع شده با



نام های پسرانه شروع شده با