مجله علمی خبری اینفو

اسم کردی اسم ترکی اسم عربی اسم لری

معنی نام مسعود

مسعود : (عربي) 1- مبارك، خجسته؛ 2- (در قديم) نيك بخت، سعادتمند؛ 3- (اَعلام) 1) نام سه تن از شاهان سلسله‌ي غزنوی. مسعود غزنوی: شاه [421-432 قمری]، که برادرش محمّد ابن محمود را زندانی کرد. در زمان او سلجوقیان به خراسان تاختند و طغرل او را شکست داد. در نتیجه سربازانش بر او شوریدند، او را کشتند و برادرش را به شاهی برداشتند. مسعود دوم: شاه [441هجری] طفل شش ماهه‌ي مودود غزنوی، که درباریان پس از مرگ مودود او را به سلطنت برداشتند ولی چند روز بعد عمویش را با او در سلطنت شریک ساختند، که آن هم دوامی نیافت. مسعود سوم: شاه [492-508 قمری]، شوهر خواهر سلطان سنجر؛ 2) نام دو تن از شاهان سلجوقی روم. مسعود اول: شاه [510-551 قمری]. مسعود دوم: شاه [682-696 قمری]. او در سال 677 از سوی اباقاخان حکومت سیواس، ارزنجان و برخی شهرهای آسیای صغیر را داشت و ظاهراً پس از خلع برادرزاده‌اش كيقباد سوم [در سال 700]، دوباره چهار سال دیگر حکومت کرد؛ 3) مسعود، غیاث‌الدین: شاه سلجوقی عراق، کردستان و آذربایجان [529-547 قمری].


معنی نام مسلم

مُسلِم : (عربي) 1- پيرو دين اسلام، مسلمان؛ 2- (اَعلام) 1) مسلم ابن عقيل ابن ابي‌طالب: [قرن اول هجری] پسرعموي امام حسين(ع) و فرستاده‌ي او به کوفه، که از مردم آنجا برای امام حسین(ع) بیعت گرفت. ابن زیاد والی او را دستگیر کرد و به شهادت رساند؛ 2) مسلم ابن حجاج نیشابوری: [204-261 قمری] محدث ایرانی، که برای تألیف کتاب معروفش صحیحِ مسلم، سفرهای زیاد و 15 سال وقت صرف کرد. از تألیفهای دیگرش: اَلمُسنَدُالکَبیر و اَلجامع است.


معنی نام مُسَيّب

مُسَيّب : (عربي) 1- رها كننده‌ي آب يا ستور كه به هر كجا خواهد رود؛ 2- آزاد كننده‌ي بنده؛ 3- (اَعلام) نام يكي از تابعين كه از سرداران اميرالمؤمنين علي(ع) بود.


معنی نام مسيح

مسيح : (= عيسي) (اَعلام) 1) لقب حضرت عيسي(ع) كه به قولي به معني «دوست و بسيار پيمايش كننده‌ي زمين» است؛ [در قاموس كتاب مقدس آمده عيسي ملقب به مسيح است زيرا كه از براي خدمت به خدا معين و قرار داده شده است] + ] عیسی؛ 2) مسیح تهرانی (= میرزا مسیح مجتهد استرآبادی): [1193-1263 قمری] روحانی شیعه‌ي ایرانی، از مجتهدان بانفوذ تهران در زمان فتحعلیشاه که به تقاضای روسها به عراق تبعید شد.


معنی نام مسيحا

مسيحا : 1- (= مسيح)، ( مسيح. 1) [در قرآن مجيد كلمه «مسيح» آمده و الحاق حرف «ا» در پايان كلمه مسيح از تصرف فارسي زبانان است كه بعضي گويند آن (الف) علامت تعظيم است].


معنی نام مُشير

مُشير : (عربي) (در قديم) آن كه در كارها با او مشورت مي‌كنند، مشورت كننده، راي زننده.


معنی نام مِصباح

مِصباح : (عربي) (درقديم ) چراغ.


معنی نام مصدّق

مصدّق : (عربي) 1- گواهي دهنده به درستي كسي يا چيزي؛ 2- (در حقوق) آن كه از طرف اصحاب دعوا انتخاب مي‌شود تا اظهار نظر يا شهادت او از ماوقع براي طرفين حجت باشد؛ 3- (در فقه) مأمور وصول زكات؛ 4- (اَعلام) مصدق: شهرت محمّد مصدق: [حدود 1261-1346 شمسی] دولتمرد و سياستمدار ايرانی، دکتر حقوق، وزیر دارایی [1300 شمسی] و نماینده‌ي مجلس شورا از تهران [1302-1307 ؛ 1322-1328 شمسی] از مخالفان سلطنت رضاشاه، رهبر نهضت ملی کردن نفت ایران، بنیانگذار جبهه‌ي ملی ایران [1329 شمسی]، نخست وزیر [1330-1332 شمسی]. بر اثر کودتای 28 مرداد زندانی و سپس به روستای احمدآباد تبعید شد.


معنی نام مصطفي

مصطفي : (عربي) 1- (در قديم) برگزيده، صاف كرده شده؛ 2- (اَعلام) 1) از القاب حضرت رسول اكرم محمّد ابن عبدالله(ص)؛ 2) نام چهارتن از شاهان عثمانی. مصطفای اول: شاه [1026-1027 ؛ 1031-1032 قمری]، که به علت عقب ماندگی ذهنی از سلطنت خلع شد [1027 هجری] ولی دوباره سپاهیان ینی چری شوریدند و او را به سلطنت برداشتند. [1031 هجری]، تا اینکه درباریان بار دیگر او را خلع کردند. مصطفای دوم: شاه [1106-1115 قمری]، که در زمان او ترکان در اروپا شکست خوردند و مجارستان و بخشی از دهستان را از دست دادند و شاه سرانجام خلع شد. مصطفای سوم: شاه [1171-1187 قمری]، در زمان او روسها رومانی و کریمه را از تصرف ترکان بیرون کردند. مصطفای چهارم: شاه [1222-1223 قمری]، که به وسیله‌ي مرتجعان بر سر کار آمد و در جریان یک شورش معزول و اندکی بعد کشته شد.


معنی نام مُصلح

مُصلح : (عربي) آن‌كه با خير انديشي و نيكوكاري به مردم كمك مي‌كند و مشكلات آنها را برطرف مي‌سازد، در مقابلِ مفسد.




1 .. < 17 18 19 20 21 22 23 > .. آخرین



نام های دخترانه شروع شده با



نام های پسرانه شروع شده با